خلاصه ماشینی:
"بازتفسیر تاریخی و اجتماعی از تاریخ قدسی دین، نخستین جلوههای تحول اصلاح دینی بود که در فکر دینی به وجود آمد و شرایط نوعی «نقد دینی دین موجود» را فراهم ساخت و این جریان انتقادی، از جانب گروهی به نام روشنفکر مذهبی، صورتبندی شد.
مدرنیته هم در تداوم خود به سنت متصلب دیگری تبدیل شده و دین به خود آگاه گردیده و نیز مدرنیته را در سه عرصه معنا، اخلاق و آیین اجتماعی به چالش کشیده و در شکل دادن به نوعی «نقد مدرن از مدرنیته» سهیم شده است.
با بازاندیشی به دوگانههای ناهمساز، که مؤلفههای سازنده جامعه است، و با به چالش کشیدن هر مؤلفه همچون یک غریبه و آشنا کردن غریبهها با خود، با اندیشه تداوم، در مدرنیتهای که خطر گسست است، با صرف «مدرنیته تداوم» در مقابل «مدرنیته گسست»، با مدرنیزه کردن مدرنیته و همچنین با اندیشه تحول و نوآوری در دینی که مظهر سنت و تداوم است، تا شرایط «نقد دینی از دین» و «نقد مدرن از مدرنیته» را فراهم سازیم."