چکیده:
اندیشه ساعتساز لاهوتی یا خدای ساعتساز، تصویری نادرست از خداست که از دیرباز کم و بیش در ذهن بشر وجود داشته و در دو سده اخیر، به دنبال نظریات جدید علمی، رواج یافته است. در این مقاله ابتدا ساعتساز لاهوتی تصویر شده است و سپس با توضیح دقیق و تحلیل استدلالی که به چنین تصویری منجر شده و بررسی مقدمات آن، نشان داده شده است که این استدلال، که از نوع تمثیل است، منطقا عقیم است و به اصطلاح قیاسی است معالفارق و بنابراین، نتیجهای که از آن گرفته شده است، عقلا قابل قبول نیست.
خلاصه ماشینی:
"به نظر فیلسوفان، آفرینش طبیعت شامل مرحله طراحی نیست؛ چرا که طراحیای که تاکنون از آن بحث میکردیم همواره با دو ویژگی همراه است: اول اینکه چون نوعی فعالیت ذهنی انسان است، طبعا طراح از این فعالیت برای خود هدف و غایتی را در نظر دارد؛ یعنی او میخواهد با به کارگیری مواد موجود در طبیعت، به هدف و غایت خاصی که فعلا فاقد آن است دست یابد و بدین وسیله نیاز خود را مرتفع سازد و کاملتر شود و دوم اینکه سازنده مواد مزبور شکلهای گوناگون و در نهایت، ترکیبی خاص را که به غایت مورد نظرش منجر میشود بر این مواد تحمیل میکند، اما هیچیک از این دو ویژگی را خداوند و طبیعت ندارند.
درآمدی به فلسفه، ص 178 به بعد ساعتساز لاهوتی، ادعا و اعتقاد خود را با قیاس تشبیه و تمثیل مزبور توجیه و تبیین نکردهاند؛ بلکه در اساس اولا: خدا را جوهری در کنار دو جوهر جسم و روح فرض کرده بودند، ثانیا، عدم ارتباط این سه جوهر را به عنوان مبنا فرض گرفته بودند که طراح این مبنا نیز خود دکارت بود (1) و ثالثا، در جهت توجیه اعتقاد به خدا و خالقیت ارادهمند وی برای برطرف کردن ناسازگاری آن با عدم ارتباط سه جوهر تلاش کردند و نظریات گوناگونی طرحریزی نمودهاند که در این راستا مالبرانش مثال زنگ تلفن، (2) و لایب نیتس مثال ساعت کوک شده توسط ساعتساز (3) را به عنوان تشبیه و توضیح مبنای توجیهی اعتقاد به خدا مطرح نمودند."