چکیده:
در این نوشتار بهطور تلویحی؛ بر این نکته تأکید میشود که جهان سوم بیشتر به توسعه نیازمند است تا دموکراسی نویسنده به توسعه غربی نظر دارد و همچون هانتینگتون بر این باور است که اول باید تکنولوژی و نیروی انسانی متخصص ایجاد شود تا بهطور اتوماتیک فرهنگ مشارکت سیاسی نیز استوار گردد.
خلاصه ماشینی:
"ایران، ش 3130، 22/2/84 چکیده: در این نوشتار بهطور تلویحی؛ بر این نکته تأکید میشود که جهان سوم بیشتر به توسعه نیازمند است تا دموکراسی نویسنده به توسعه غربی نظر دارد و همچون هانتینگتون بر این باور است که اول باید تکنولوژی و نیروی انسانی متخصص ایجاد شود تا بهطور اتوماتیک فرهنگ مشارکت سیاسی نیز استوار گردد.
به نظر شما آیا چنین پیش نیازی قابل قبول استو میتوان با این شیوه به توسعه دست یافت؟ من با هانتینگتون که از نظریهپردازان نوسازی است موافقم که میگوید: اول باید تکنولوژی و نیروی انسانی متخصص ایجاد کرد.
وقتی رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم بر دست و بازوی کارگر بوسه میزند یا امام رضا علیهالسلام با سرکارگرش دعوا میکند که چرا حق و حقوق کارگر تازهوارد را مشخص نکردی یا این روایت است که «الکاد لعیاله کالمجاهد فی سبیل الله» و صدها روایت و آیت مهم در خصوص توجه به اهمیت کار و کارگر، وجدان کاری، و سود وجود دارد همین امری فرهنگی مناسب برای پیشرفت و توسعه را فراهم میکنند.
4. چگونه میتوان پدیده شومی را انقلاب نام نهاد آن هم از نوع سفید آن، که به قول خانم هانا آرنت چنین چیزی پارادوکس و ناممکن خواهد بود و برای آن اصلاحات اجتماعی ـ اقتصادی قائل شد و آن را زمینه انقلاب شکوهمند اسلامی دانست؟ مشخص نیست آن همه زحمات طاقتفرسای امام و علماء و مذهبیون و مردم و شکنجههایی که اینان به جان خریدند، در کجای پازل ایشان قرار میگیرد؟!"