چکیده:
این مقاله اینترنتی را خبرنگار روزنامه شرق، تحت عنوان «بنیادگرایی و مدرنیته» طی گفتوگو با آقای داوود فیرحی از اساتید دانشگاه تهران، تهیه کرده است. گوینده در این مقاله میکوشد تا سرنوشت بنیادگرایی در اسلام را به حذف تاریخ اسلامی گره بزند، بیآنکه تعریف مشخصی از واژگان کلیدی داشته باشد.
خلاصه ماشینی:
"گوینده در این مقاله میکوشد تا سرنوشت بنیادگرایی در اسلام را به حذف تاریخ اسلامی گره بزند، بیآنکه تعریف مشخصی از واژگان کلیدی داشته باشد.
همان، ص 669 اشتباه دیگر گوینده آن است که بنیادگرایی و اسلام سیاسی را، مرتبط با مدرنیته و به دهههای اخیر مربوط میداند، او معتقد است مفهوم حکومت اسلامی در ایران کمتر از 60 سال و در جهان عرب کمتر از 80 سال سابقه دارد.
بنیادگرایی زمانی پذیرفتنی نیست که سنتگرایی محض و بیدلیل باشد، چنانکه به قول استاد مطهری اگر از میان همه احکام سیاسی فقط مبارزه را گرفتیم و تمام اسلام را در جهاد خلاصه نمودیم؛ اسلام سیاسی یا اسلام انقلابی خواهیم داشت که با انقلاب اسلامی متفاوت و البته غیر قابل قبول است.
(1) اما چنانچه بنیادگرایی را به بازگشت به اصول اولیه که همان اصول دین و مذهب و اساس شریعت است دانستیم، و اسلام سیاسی را نیز اسلامی که دارای احکام عبادی و سیاسی نیز میباشد بدانیم، آنگاه تعریف صحیح و قابل قبولی از این واژگان ارائه کردهایم.
اما آنچه در این مقاله به چشم میخورد تنها اوج و فرودهایی است که، اجازه قضاوت در مورد اسلام سیاسی را از انسان سلب میکند.
یک جا اسلام سیاسی، پدیده مثبتی است که بر اساس آن، حکومت اسلامی تشکیل میشود، و یا در جای دیگر، اسلام سیاسی آنقدر با ظرفیت و بردبار جلوه میکند که، میتواند متحمل هر متضادی بشود، و مثلا انقلاب (بدون خشونت)، انتخاب و مکانیسم انتخابات، حضور در روند دموکراسی، و یا حتی حضور در قدرت را نیز در خود جایی دهد."