چکیده:
در این گفتوگو آقای نوایی ضمن طرح مسائل مختلف فرهنگی در ایران و مقایسه آن با غرب به علت پیشرفت علوم در غرب اشاره و به سابقه و اهداف حضور بیگانگان در ایران و شکلگیری و تأثیرات فرهنگی دارالفنون از آغاز تا افول و علل آن پرداخته و در مورد کتابهایی که درباره امیرکبیر و انقلاب مشروطه سخن گفته و به تأثیرپذیری خود از ادوارد براون در نوشتن کتاب بابیت اشاره دارد.
خلاصه ماشینی:
"اینکه بعضی اشاره میکنند این عده برای جاسوسی به ایران آمدند درست است ولی این جاسوسی بیشتر بین خودشان بود چون ما چیزی نداشتیم که برای آن جاسوسی کنند؛ کسی که توپ دارد دیگر از طرز کارزنبورک ما اطلاعاتی نمیخواهد بنابراین، آنها دنبال این بودند که از ترفندهای رقبای خودشان اطلاع پیدا کنند تا در موقع مناسب روی دست آنها بلند بشوند و به این ترتیب جای رقیب را بگیرند.
وی علاوه بر اینکه به تنزل جایگاه علمی دارالفنون پس از امیر کبیرتوجه نموده، به بیان برخی از علل افول این مرکز علمی پرداخته که میتوان برخی از علل را نیز در کنار علتهایی که وی اشاره نموده، افزود: یکی از دلایل اساسی افول دارالفنون، کمبود یا فقدان اساتید و مربیان برخاسته از ایران و فرهنگ ایرانی بود که اداره امور و تربیت دانشجویان در اختیار خارجیها و غربیها قرار میگرفت؛ به عبارت دیگر میتوان گفت، با وجود اینکه امیر کبیر، این دانشگاه را با هدف ایجاد رشد علمی و پیشرفت و استقلال در ایران، تأسیس و برای رونق گرفتن آن زحمات زیادی کشید، اما آنچه از دارالفنون تولید شد، نتیجه معکوس بود؛ چون فارغالتحصیلان آن، در مقام معارضه با فرهنگ اسلام درآمدند، برای اینکه این مرکز، در خدمت استعمار و اهداف استعماری قرار گرفته بود و وقتی امیرکبیر از میان رفت، کسی با درایت و توان و درک وی از مسائل ایران، وجود نداشت تا اهداف او را دنبال کند."