چکیده:
یکی از زمینه های مطالعه تاریخی نظریه فطرت در بعد خداشناسی، سخنانی است که اندیشمندان اسلامی اعم از محدثان، متکلمان، عرفا، فلاسفه و مفسران در ذیل آیه 172 سوره اعراف ـ که به آیه «میثاق» یا «ذر» مشهور است ـ بیان داشته اند. در طول تاریخ اندیشه اسلامی، در ذیل آیه مزبور، سه مفهوم سازی عمده از خداشناسی فطری شکل گرفته است که بر «حصول معرفت همگانی نسبت به خداوند در عالم پیشین»، «بداهت و ضرورت وجود خدا» و «استعداد نفس برای معرفت به وجود او» استوار است. در این میان، تنها مفهومی که به لحاظ دلالی به ظاهر آیه قابل استناد است، مفهوم نخست است.
One of the bases for a historical study of the theory of nature، fitrah، in theology consists in what has been said by Muslim scholars including narrators، theologians، mystics
philosophers and interpreators under the verse 172 in Aaraf chapter، called promise verse. During the history of Islamic thought، three main conceptualizations on natural، fitri،
theology have been established. They have been founded on a public awareness of God before coming into worldly life، self-evidency and necessity of the existence of God and the capability of human soul for attaining the knowledge on His existence. Among them، the only one in agreement with the verse is the first.
خلاصه ماشینی:
"او آیه را بر اساس وجود نشئهای پیشین به نام عالم ذر تفسیر میکند و معتقد است خداوند در آن نشئه،تمام افراد انسان را که تا روز قیامت به وجود خواهند آمد به صورت ذراتی از پشت آدم بیرون کشیده و از آنان بر ربوبیت خود پیمان گرفته و ملائکه را شاهد این پیمان قرار داده است.
(ابن عربی، بیتا:170/2) محیی الدین با دقت نظر در مفاد آیه و عنوانی که خداوند پیمان را بر آن اخذ کرده است(ربوبیت)چنین نتیجه میگیرد: فطرت تنها به وجود خداوند و مالکیت او-که از عنوان رب استفاده میشود- گواهی میدهد،نه بر وحدانیت او؛زیرا خداوند در روز اخذ میثاق از ذریات فرمود:«ألست بربکم»و نفرمود:«ألست بواحد».
(همان:213/2) عبد القادر حمزة بن یاقوت اهری(ف 675)حکیم اشراقی،معتقد است: آیه به صورتی دقیق و لطیف بر خداشناسی فطری دلالت دارد،زیرا خداوند از انسانها فقط بر ربوبیت خود اقرار گرفت،نه بر وجودش؛و این برای اشاره بر این نکته است که آنان در بدایت عقول و فطرت نفوسشان،به وجود خداوند اقرار دارند.
بنابراین میتوان نخستین مفهومسازی از خداشناسی فطری در ذیل آیه میثاق را چنین تقریر کرد: شناختی از وجود و ربوبیت خداوند که در نشئهای پیشین و سابق بر این عالم، برای همه انسانها محقق شده و اثر آن به نحوی تا کنون باقی است.
اینان با وجود اینکه به مشاهده جمال الهی در عالم پیشین و پیمان سپردن ذریات به ربوبیت خداوند در آن مقطع معتقدند-بر خلاف قائلین مفهومسازی نخست-معرفت سابق را معرفت فطری نمیدانند؛بلکه معتقدند از آنجا که شناخت وجود خداوند بدیهی است و به پیمان ستاندن نیازی ندارد،به همین دلیل-طبق آیه میثاق-فقط نسبت به ربوبیت خداوند پیمان ستانده شده است."