چکیده:
در سده اخیر مصلحان و متفکران مسلمان سخنهای بسیار دربارهء وحدت گفتهاند؛اما سوکمندانه آنچنان که باید موفق نبودهاند.یکی از علل این عدم موفقیت،وجود موانع فراوان بر سر راه وحدت اسلامی است.مواردی مانند بدفهمی نسبت به موضوع وحدت و نگرانی برخی از متولیان مذاهب نسبت به از دست رفتن هویت مذهبی و تنزل جایگاه آن-علیرغم آنکه این موضوع کاملا توضیح داده شده است که تقریب در جهت نفی هویت مذاهب و یکیکردن آنها نیست-از جملهء این موانعاند.از سوی دیگر دعوت به وحدت یک توصیه اخلاقی نیست بلکه یک راهکار اجتماعی است که تحقق آن نیازمند یک نظام هماهنگ تربیتی و نهادینهسازی فرهنگ رواداری و افزایش تحمل جامعه است.این حرکت فرهنگی،بر اقناع بخش فرهیخته و بحثهای مستمر علمی و نظری مبتنی است و کار آموزشی درازمدتی را میطلبد.بررسی موانع میتواند به این اهداف کمک و از آسیبهای بیشتر پیشگیری کند.مقاله حاضر کوشیده است با استناد به آیات و روایات،به بررسی موانع موجود بر سر راه وحدت و دلایل عدم موفقیت جدی ایدهء مصلحان بپردازد؛از اینرو در آغاز،مبانی موانع وحدت را با تکیه بر معارف دینی نشان داده و آنگاه به خود موانع و راههای رفع آنها پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
"جالب اینکه در برخی از ورایات به شاخصترین اختلاف در حوزه مسائل اعتقادی، یعنی اعتقاد به ولایت امیر مؤمنان در میان شیعیان اشاره شده و نزاعهای کلامی و صفبندیهای آن به چالش کشیده شده و بیان شده است که همه افراد یک جور نیستند و در یک مرحله قرار ندارند و لذا نباید اختلافهای عقیدتی،ما را به مناقشه و قطع ارتباط بکشاند: عمار بن ابی احوص میگوید،به امام صادق عرض کردم:«مردمی هستند که امیر مؤمنان را ترجیح میدهند،اما آنچه را ما در فضل شما میگوییم نمیگویند، آیا میتوان با آنان دوستی داشت؟»حضرت میفرماید:«بلی،زیرا آنچه پیش خدا است،پیش رسول خدا نیست و آنچه پیش پیامبر است،نزد ما نیست و آنچه پیش ما است،پیش شما نیست.
قرآن در چند مورد از دسته دوم،یعنی مستضعفان،یاد میکند و هرچند به آنان هشدار میدهد،اما مشکلات انحراف آنان را نیز که احاطه فرهنگی و تبلیغات مستمر و سلطه به قدرت است،در چندجا(نساء:89؛اعراف:57؛قصص:5؛سبأ:13-33)،بیان میکند؛ به عنوان نمونه در گفتوگویی میان مستضعفان و مستکبران-که وسیله انحراف را فراهم ساختهاند-این چنین میگوید: «و قال الذین استضعفوا للذین استکبروا بل مکر اللیل و النهار إذ تأمروننا أن نکفر بالله و نجعل له اندادا و اسروا الندامة لما رأوا العذاب و جعلنا الأغلال فی اعناق الذین کفروا هل یجزون إلا ما کانوا یعملون؛ زبونشدگان به قدرتمندان گویند:نه،شما شب و روز حیلت میکردید،آنگاه که ما را فرمان میدادید که به خدای یکتا کافر شویم و برای او همتایانی قرار دهیم.
شخص باید خود را جای دیگری بگذارد و ببیند که اگر در موقعیت مذهب قرار میگرفت،چه میکرد،آیا باز هم همان قضاوتی را میکرد که الان میکند،آیا همان برخوردی را داشت که الان دارد؟بیشک رعایت این اصول رفتاری،مشکل نزاعهای فرقهای و مذهبی را حل خواهد کرد و به تحقق این هدف کمک میکند که در سایهء آرامش، فرصت نشر اندیشهها فراهم شود و میان عقاید و مذاهب گوناگون ارتباط معقول و سالمی برقرا شود."