چکیده:
تأثیر و تأثر ادیان نسبت به یکدیگر امری است که همواره نظر بیشتر محققان حوزهء مطالعات ادیان را به خود جلب کرده است.البته بیان این موضوع که فکر یا عقیده یا آداب و رسوم یک دین از دین دیگری برگرفته شده کار چندان آسانی نیست و نیاز به بیان ادله و شواهد زیادی دارد،اما با این تفاسیر کاری است نو و بدیع.یکی از این ادیانی که تحت تأثیر افکار و عقاید دیگر تمدنها و ادیان بوده یهودیت است.یهودیان به دلیل داشتن روابط نظامی و سیاسی تنگاتنگ با ایرانیان پیش از اسلام همواره در برابر این نظر قرار دارند که تمدن ایرانی چه از لحاظ عقیدتی و چه از لحاظ زبانی تأثیر بسزایی بر دین یهودیت به خصوص کتاب مقدس آنها گذاشته است.این مقاله که نوشتهء یکی از بزرگترین ایرانشناسان حال حاضر است به بررسی این نظر میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"این تغییرات ظاهری بازتاب برخی سازگاریهایی بود که وضعیت جهان جدید آن را ایجاب میکرد:پیدایش امپراتوری جهانی ایران،انتخاب زبان آرامی به عنوان زبان رسمی توسط آنان برای اهداف ارتباط بین المللی،و این واقعیت که هم زبان عبری و هم زبان آرامی بسیاری از واژههای ایرانی را به وام گرفتند و اصطلاحات خاصی را تحت تأثیر آن وضع کردند (همانگونه که بعدها تحت تأثیر زبان یونانی همینکار را انجام دادند)هرچند بسیاری از این واژهها و اصطلاحات،در زمینهء حکومت و نظام اداری بودند،اما این تأثیر زبانی به هیچ وجه محدود به این حیطه نبود؛در این میان،واژههایی وجود دارند که به زندگی روزمره مربوط میشوند و همچنین واژههایی که بعدها بخشی از اصطلاحات دینی یهود شدند(اگر چه آنها در پیشینه اصلی زبانشناختی خود منحصرا معنای دینی نداشتند؛ مانند راز پردیس،نخجیر).
[ذکر این نکته لازم است که]حتی اگر فرض بر این باشد که ارتباط با ایران به عنوان عاملی مؤثر در تحول عقاید یهودی به حساب آید،متضمن این نیست که مجموعهای از مفاهیم کاملا بیگانه با تفکر یهود، به طور ناگهانی بیان شدهاند؛بلکه آنچه مطرح میشود این است که تحولات جدید، احتمالا توسط عوامل داخلی ایجاد شه و برای مجموعه اندیشههای بومی مهیا گردیده است اما این تحولات-نه تحت تأثیر فشار بیرونی و نه توسط حادثهای خاص بلکه- در نتیجهء این واقعیت که الگوهای ایرانی در دسترس و کاملا شناخهته شده بودند مسیر و ویژگی خاص خود را اتخاذ کردهاند."