چکیده:
الاهیات آزادیبخش(رهاییبخش)به جریانی در الاهیات مسیحی اطلاق میشود که ریشه در اوضاع و شرایط آمریکای لاتین در دهههای 1960 و 1970 م دارد و مهمترین ریشههای ناکامی و بدبختی جوامع فقیر منطقه آمریکای لاتین را حکومتهای خودکامه و نظامی و وابسته به ابرقدرتهای بزرگ و استعمار کشورهای آمریکای شمالی و اروپایی میداند.این الاهیات،بر ضرورت فقرزدایی و استقلال از طریق مبارزه و آموزش و آگاهیبخشی توده مردم پافشاری میکند. در نظر این الاهیات،کلیسا باید مشروعیت خود را با رهایی دادن فقرا از فقر بگیرد و کتاب مقدس باید از منظر فقرا خوانده شود و تجربه گردد.در این مقاله ضمن تبیین و توضیح الاهیات آزادیبخش آمریکای لاتین به تمایزات این الاهیات با الاهیات مسیحی معاصر،پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
"لئوناردو بوف هم در اثر خود با عنوان شام آخر عیسی و شام آخر دنیا به مطالعه تفاسیر و برداشتهای گوناگونی که دربارهء مرگ عیسی علیه السلام در میان جوامع ابتدایی مسیحی به عمل میآید،اعلام میکند که«صلیب،ثمرهء رسالت او برای رهایی فقرا و مظلومان و موعظه دربارهء صلیب،همانا بیدار کردن احساس تعهد در جامعه و ایجاد دنیایی نوین بر اساس محبت و صلح است و چنین برخوردی مستلزم همبستگی با مصلوبین این دنیا و یا همانا محرومان و فقرا و احترام به احساسات مذهبی آنان است»(مصطفوی کاشانی،4731،ص 301).
لئوناردو بوف،کشیش برزیلی و دیگر الاهیدانان برجستهء این نهضت،هنگامی که پیام اصلی مسیحیت را همان بسیج سیاسی فقرا دانست و در کتاب معروف خود کلیسا،موهبت الاهی و قدرت8 اعلام داشت افرادی که به کلیسا میروند مالک چیزی نیستند و حال آنکه کاردینالها و اسقفها صاحب همه چیز هستند و این نوعی سرمایهداری مطلق است و بدین ترتیب،واتیکان خواهان یک کلیسای متمرکز است،بدین ترتیب موجی از اعتراض نسبت به واتیکان برخواست (مصطفوی کاشانی،4731،ص 75).
واتیکان بدین ترتیب الاهیات آزادیبخش را آشکارا به مبارزه طلبید و آن را نوعی انحراف از پیام مسیحیت تعبیر کرد و ابراز داشت که این نهضت در تحلیلهای خود از مارکسیسم و آموزههای مارکسیستی بهره میگیرد و مبارزه طبقاتی را تجویز میکند و متذکر شد که مارکسیسم صرفا امیدی کاذب برای بشریت است و گر چه نوید جامعهای انقلابی را میدهد که در آن عدالت اجتماعی برقرار خواهد شد،ولی جامعهای که بر اساس مارکسیسم بنا شود،نه تنها به ظلم و اسارت میانجامد،بلکه به منزلهء خیانتی به فقر است."