خلاصه ماشینی:
"دسته سوم،منابعی هستند که اصلا به ذهن هم نمیرسید در این منبع راجع به اهل بیت مطلبی وجود داشته باشد و بتوان از دل آن فضائل و مناقب امیر المؤمنین و سایر ائمه علیهم السلام را استخراج و استنباط کرد،به دلیل اینکه موضوع آن مثلا لغت بوده،اما وقتی مراجعه کردیم،از لابهلای کتاب،فضائلی و یا به مناسبتی سخنی از ائمه نقل شده است.
به عنوان مثال،حاکم حسکانی کتابی دارد به نام«شواهد التنزیل»،زین الفتی عاصمی در این خصوص مطلبی دارد،حتی طبرسی هم در ضمن این سوره مفصل بحث میکند و در انتخاب تصریح میکند که اگر بحث در مورد این سوره کمی مفصل شد و از روالی که در کتاب قرار بود در مورد هر سوره صحبت کند،بیشتر شده،به این خاطر است که یکی از اهل عصبیت مطالبی در خصوص این مطلب گفته که امروزه ما میدانیم اشاره به کرامیان دارد،و نمونههای جدی از آن داریم که همواره در نیشابور با شیعیان این مناظره جدی را داشتند و برخی از احادیثی را که در متون اهل سنت آمده و در خصوص فضائل اهل بیت بوده، مورد مناقشه و تردید قرار میدادند،مطالبی که ذکر شد را میشد به این قسمت اضافه کرد.
بهرامیان:در اینگونه کتابها که فضائل اهل بیت جمعآوری میشود،معمول نبوده که هم اهل سنت و هم شیعیان،تاریخ را هم وارد کنند،یعنی به تاریخنگاری بپردازند،مگر برای نقل مطاعن،مثلا فرض کنید ماجرای سقیفه یا مسائل دوره عثمان یا مسئله استلحاق زیاد ابن ابیه که یکی از مطاعن معاویه است و از این قبیل؛اینکه تاریخ وارد شده کار خوبی بوده،ولی بهتر بود از نصوصی استفاده میشد که در وثوق آنها کمتر جای گفتوگو بود؛گرچه عرض کردم که همان طبقه اخباری هم به نوعی متهم به تشیع هستند،نکته دیگر شناخت معیار در این زمینه است."