چکیده:
مکتب امامت در تشیع اثنا عشری داشته است؛هم از آن روی که موجب امان نسبی شیعیان از گزند دشمنان در زمانهی خودشان بوده است و هم به لحاظ این خاصیت که در حد انتظار از یک نظام تحفظی سازمان یافته است،و هم از آن رو که از مرجعیت مکتب نگهداری کرده است. با این توصیف طبقا تقیه یک عمل ساده نیست،بلکه به مثابه چتری وسیع و فراگیر شامل اجزاء و بخشهای عملکننده است و نیز ابزار کارامدی در اختیار دارد که به گونهای هدفمند در جهت هدف اصلی عمل میکنند. روشها و شیوههای عملی در تقیه و شکلهای اجرایی آن نسبت به رهبران و شیعیان متفاوتاند.ازاینرو نیاز به آموزش و مهارت یابی دارند،چیزی که اگر در برهههایی از زمان بدانها التفات میشد شاید کار به درازا نمیکشید. این نوشتار شناخت کاملی از تقیه را تضمین نمیکند و تنها به منزلهی پیش نمایشی برای جلب توجه نسبت به آن میباشد؛چه اینکه شمارههای آینده به صورت تفصیلی در این رابطه انتشار خواهد یافت.مکتب امامت در تشیع اثنا عشری از ویژگیهایی برای ماندگاری برخوردار است که در کمتر مکتبی نظیر هرکدام از متغیرهای ماندگاری آن را میتوان جستجو نمود. نویسنده،در این نوشتار کوشیده است تا نمایی هرچند محدود را به صورت فشرده و کوتاه از یکی از عوامل بسیار مؤثر در این رابطه در معرض توجه خوانندگان قرار دهد.عامل تقیه از نظر وی نقش تعیینکنندهای در ماندگاری
خلاصه ماشینی:
"با این وجود اگر اشخاص یعنی پیروان وجود نداشته باشند و به تعبیری از بین بروند چه کسی باید از آن ارزشها حراست کند؟پس باید تدبیری برای ماندن آنان نیز وجود داشته باشد؛تدبیری که دین آن را اعلام نموده و تجویز کرده باشد و آن دستیازی به شیوهها و روشهای ویژهای در تحفظ و پوشیدهکاری است، و از نظر ما عنوان کلی این روشها تقیه است،و همین نیز توجیه آن است که چرا تقیه؟ تقیه برای ماندن خود در جهت ماندن مکتب و امامت،برای تضمینیابی سعادت انسان.
تقیهی حرام در جایی است که یا ضرر مهم آنی در پیش نیست و یا بخواهد مرتکب قتل مسلمانی بشود و مباح در سایر مواردی است که انجام دادن یا ندادن آن اهمیتی از نظر دین ندارد و یا یک مورد از رسومات عوام است و تقیه نکردن ضرری متوجه شخص نمیکند4البته باید آنکه تقیه میکند در نظر داشته باشد که عمل او(انجام یا ترک)چه اثری روی گروه خود او میگذارد،آیا کسی است که تقیهی او امر را بر دیگران مشتبه میسازد و آنان را به تردید میاندازد؛در این صورت باید بنگرد میزان آنچه قدر است،اگر موجب گمراهی آنان بشود تقیهی او حرام است(البته زمانی که یک مطلع یا انصاف به مسألهی شهادت علمای بزرگوار و متبحری از شیعه بنگرد،خودبهخود درمییابد که آنان شهادت را از آن روی برگزیده و تقیه نکردهاند که آن را در آن موقعیت بر خود حرام دانستهاند)."