چکیده:
حسن حنفی، روشنفکر معاصر مصری، به تحلیل جریانهای فکری معاصر مصر و انقلاب اسلامی ایران پرداخته است. وی اندیشه معاصر مصر را به سه جریان اصلی اصلاح دینی، لیبرالی و جریان علمی سکولار تقسیم نموده و این سه جریان از نظر وی امروزه به دو رویکرد متخاصم سلفی و سکولار تبدیل شدهاند. حنفی هر سه جریان را در شناسایی مسائل و آسیبهای موجود در دنیای اسلام دارای اشتراک و وحدت نظر میداند و اختلاف آنها را تنها در ناحیه ارائه راهحلهای مختلف معرفی میکند. سرانجام رویکرد چهارمی را به نام «مابعد اصولگرایی» یا «اسلام روشنگر» یا «چپ اسلامی» مطرح میکند که تفسیر واحدی از حقیقت را به رسمیت نمیشناسد و رویکرد نسبیت و گفتگو را پیش میگیرد. در نهایت تحلیلهای حسن حنفی درباره انقلاب اسلامی ایران و بحرانهای دنیای اسلام، مورد نقد و بررسی قرار میگیرد.
خلاصه ماشینی:
"شیوه دوم، بازسازی فرهنگ ملی از حوزه الهی به قلمرو انسانی است، زیرا به بیان او دفاع از حقوق انسان، دفاع از خداست؛ و نیز تحول آن از حوزه عقاید و ایمان به حوزه عمل و قانونگذاری است، زیرا دین به نظر حنفی هدف نیست، بلکه وسیلهای است برای سلوک، عمل و تغییر وضع موجود، لذا فرهنگ ملی باید در بازسازی خود از حالت طولی بین اعلی (خدا و حاکمیت مطلق) و ادنی (انسان مقهور محکوم) به وضعیت افقی پیشرفت و عقب ماندگی برگردد تا پیشرفتی که سکولار به دنبال آن است حاصل آید و تهمت بازگشت به گذشته و عقبماندگی از سلفی دفع شود.
او در توصیف جریان چپ اسلامی میگوید: چپ اسلامی همچنین تحول اصلاح دینی است که در دویست سال اخیر آغاز کردهایم و فقط در سطح مقابله با خطرها و تهدیدهای زمان، یعنی استعمار، تجزیه، سرمایهداری، عقبماندگی، سرکوب سیاسی نیست، آن طور که نزد سید جمال بوده، بلکه علاوه بر آن در سطح بازسازی بنای اندیشه دینی و اصلاح آن نیز میباشد و برای اولین بار بعد از ابن رشد در فلسفه، معتزله در اصول دین، شاطبی در اصول فقه، ابن خلدون در تاریخ و ابن تیمیه در فقه، به بازسازی ساخت اندیشه دینی پرداختهایم و این کار را با دوری جستن از اشاعره که تفکر رسمی (در مصر) و آمیخته با تصوف است، آغاز کردهایم و به معتزله نزدیک شدهایم؛ همچون محمد عبده که معقتد بود عقل قادر بر ادراک است و به استقلال اراده در رفتار و سلوک آدمی ایمان داشته و انسان را با عقلش قادر بر شناخت معرفت، و با ارادهاش قادر بر انجام افعال خود میدانست."