چکیده:
بعد از پایان یافتن جنگ جهانی دوم و انحلال دیوان دائمی بینالمللی دادگستری در سال
1346، محکمه جدیدی به نام دیوان بینالمللی دادگستری بر اساس منشور ملل متحد، پا به
عرصه حیات نهاد که به عنوان ارگان اصلی ملل متحد، مسؤلیت حل و فصل قضائی اختلافات
بینالمللی را بر عهده دارد. آنچه قابل ذکر است اینکه دیوان جدید در طول حیات خود،
با موارد متعددی از عدم پذیرش احکام قضائی خود در عرصهی بینالمللی مواجه شده است.
اگر چه در منشور ملل متحد راه حلی برای این مشکل ارائه شده است، ولی به لحاظ کلی
بودن آن و اینکه مکانیزم لازم برای آن مشخص نشده است و از طرفی امتیازات داده شده
به اعضاء دائم شورای امنیت (وتو)، هرگونه اقدام عملی را در این زمینه منتفی
میسازد، لذا کشوری که حکم دیوان به نفع آن صادر شده، به لحاظ امتناع کشور بازنده
در حکم، از اجرای آن حکم، در مواردی از رسیدن به حق خود که به موجب حکم دیوان به
رسمیت شناخته شده محروم میشود، و این یکی از معضلات موجود در عرصه بینالمللی است.
خلاصه ماشینی:
"اگر چه در منشور ملل متحد راه حلی برای این مشکل ارائه شده است، ولی به لحاظ کلی بودن آن و اینکه مکانیزم لازم برای آن مشخص نشده است و از طرفی امتیازات داده شده به اعضاء دائم شورای امنیت (وتو)، هرگونه اقدام عملی را در این زمینه منتفی میسازد، لذا کشوری که حکم دیوان به نفع آن صادر شده، به لحاظ امتناع کشور بازنده در حکم، از اجرای آن حکم، در مواردی از رسیدن به حق خود که به موجب حکم دیوان به رسمیت شناخته شده محروم میشود، و این یکی از معضلات موجود در عرصه بینالمللی است.
حال این سؤال مطرح میشود که اگر کشوری جهت حل و فصل اختلاف خود با کشور دیگری، به دیوان بینالمللی دادگستری مراجعه کند و دیوان نیز پس از رسیدگی های لازم، حکمی صادر نماید ولی کشوری که حکم علیه آن صادر شده، از پذیرش و اجرای حکم خودداری کند، در منشور ملل متحد چه مکانیزمی در جهت حمایت از کشوری که حکم به نفع آن صادر شده ، وجود دارد؟ بند 2 ماده 94 منشور ملل متحد، در پاسخ به سؤال طرح شده مقرر می دارد: « اگر هر یک از طرفین دعوی از اجرای الزامات ناشی از حکم صادره از دیوان بینالمللی دادگستری خودداری نماید، طرف دیگر میتواند به شورای امنیت متوسل شود، شورای امنیت نیز میتواند، در صورت ضرورت، توصیه نامههائی صادر بکند، یا تصمیماتی را جهت اجرای حکم دیوان اتخاذ نماید."