چکیده:
فلسفهی علم هیدگر محل اختلاف صاحبنظران است.برخی او را واقعگرا میدانند.یک دلیل آنها این است که او متعلق معرفت علمی را مستقل از روشهای علمی میدانست.برخی او را نسبیتگرا میدانند؛چون به تعبیر آنها،هیدگر علم را تنها در افق دانایی هر دوران ممکن میشمرد.برخی بین فلسفهی علم هیدگر متقدم و متأخر وحدت میبینند؛چون او را در هردو دوره،واقعگرا یا در هردو نسبیتگرا میدانند.برخی بین آن دو افتراق میبینند؛ مثلا به این دلیل که او در ابتدا،به استقلال موجودات از روشهای علمی قایل بود؛اما بعد این استقلال را رد کرد.برخی به دلایل مختلف مدعیاند که هیدگر،پیش از تامس کوون،به آنچه او در فلسفهی علمش«پارادایم»،«علم متعارف»و«انقلاب علمی»مینامد،پی برده بود. برخی مخالف چنین ادعاهایی هستند.در این مقاله،آراء پنج صاحبنظر در این زمینهها شرح و تحلیل میگردد.
خلاصه ماشینی:
"اختلاف کوون و هیدگر در این است که کوون موافق چنین پرهیزی است؛ولی چنانکه از(روس،5002،ص 771)نقل کردیم،هیدگر متقدم معتقد بود که یک دلیل نیاز علم به وجودشناسی بنیادین دقیقا همین پرهیز است.
اباذری برای آنکه نشان دهد مته متیکال یا تامتهمتای هیدگر پارادایمی خاص است، به توصیف هریک از آنها پرداخته و مطابقتشان را آشکار دیده است:«اکنون باید آشکار شده باشد که هرمنوتیک او[کوون]تا چه حد شبیه هرمنوتیک هایدگری است» (همان،ص 54-64).
anomaly نهتنها موارد خلاف،بلکه در نظر هیدگر،هیچ علت دیگری برای انقلاب قابل کشف نیست:«در فلسفهی علم تاماس کوون،آنچه باعث میشود پارادایمی به دست پارادایم دیگر جایگزین شود،موارد خلافی هستند که پارادایم قبل نمیتواند معمای آنها را حل کند؛اما در فلسفهی هیدگر،افکنده شدن بنیان جدید برای هر دوره امری است که در رمز و راز باقی خواهد ماند؛زیرا"تاریخ وجود،نه تاریخ انسان،نه تاریخ انسانیت،نه تاریخ نسبت انسان با موجودات و نه[تاریخ نسبت انسان]با وجود است، بلکه فقط خود وجود است"»(همان،ص 65).
به نظر او،هیدگر متقدم میگفت که علم از موجودات سلب جهان میکند و آنان را چنانکه در واقع هستند،آشکار میسازد؛ولی هیدگر متأخر معتقد بود درست است که علم واقعنماست،ولی این لازم نمیآورد که واقعیات مستقل از هر جهان تفسیری باشند(گوردن،6002،ص 524-624).
get around نسبیتگرایی احمدی در هایدگر و تاریخ هستی(ص 933)هیدگر را پیشروی آرائی در فلسفهی علم جدید میداند:«درک هیدگر از افق دانایی هر دوران و اینکه در درون این افق است که مفاهیم معنا مییابند،تجربهها تأویل میشوند،و نظریهها شکل میگیرند،او را همچون پیشگام نظریههایی در فلسفهی علم جدید قرار میدهد که امروز مطرحاند،و دربارهشان زیاد بحث میشود»."