چکیده:
هدف از این تحقیق شناسایی مؤلفههای فرهنگی موثر بر توسعه در قصههای«عامیانه»فارس است.این مؤلفهها میتوانند بر فرایند توسعه اثر بخشند و روند آنرا سرعت داده و مقوم آن کردند.همچنین میتوانند در برابر آن موانع و تنگناهایی پدید آورند. نقطه عزیمت این تحقیق،اثر بخش دانسبتن فرهنگ در فرآیند توسعه است.این نگاه ملهم از دیدگاه نظری ماکس وبر است.نگارنده با استفاده از این دیدگاه،به حوزه جامعهشناختی توسعه رجوع نموده است.دیدگاه مناسب با نظام نظری خود را براساس مکتب ساختی-کارکردی و بطور مشخص دیدگاه نوسازی،با گرایش فرهنگی و روانشناختی پیشنهاد داده است.اندیشمندانی چون«مک کلهاند»و«راجرز»بنیان تحقیق اندیشگی مبحث مورد نظر را سامان بخشیدهاند.پس از این فراز،اقدام به طراحی چارچوب نظری تحقیق براساس ایجاد فهم مشترک و بنیادی مبتنی بر مقولههای فرهنگ،متن و توسعه،نموده است.از ذیل چارچوب نظری تحقیق،مؤلفههای فرهنگی متناظر در دو دسته 6 تایی انتخاب شدهاند. با استناد به مباجث روش شناختی و براساس بنیان نظری و علمی مقاله،روش کیفی و تکنیک اسنادی میباشد. نیز از تکنیک تحلیل محتوی و تحلیل گفتمان استفاده شد.جامعه آماری پنجاه قصه«عامیانه»فارس است.این قصهها براساس تواتر و اعتبار روش شناختی گزین گردیدهاند.براساس یافتههای این تحقیق،مؤلفههای فرهنگی جوامع در حال توسعه و پیرامونی میتوانند بستری برای ایجاد انگیزش و حرکت به سوی توسعه انگاشته شوند.
خلاصه ماشینی:
"با عنایت به این هدف کلی میتوان اهداف خرد منتج از آن را به این شرح منظم نمود: 1-شناسائی و استخراج و دستهبندی ایستارها و الگوهای فرهنگی توسعه در قصههای فارس از طریق تحلیل محتوی قصهها براساس الگوهای علمی جامعهشناختی توسعه، 2-درک گرایشات موجود در فرهنگ عامیانه ناشی از ساخت پنهان و دیرین نظام فرهنگی ایران نسبت به تحولات و تغییرات اجتماعی از طریق رجوع به ادبیات«عامیانه»، 3-شناخت سوگیری فرهنگ پنهان از طریق قصههای«عامیانه»،نسبت به توسعه، 4-اولویتبندی و تبیین فراوانی مؤلفههای فرهنگی توسعه در قصههای عامیانه 5-نبیین سهم مؤلفههای همگرا و واگرا با توسه در قصههای عامیانه -------------- (1) Explanation پیشینهء تحقیق در زمینه فرهنگ«عامیانه» گرچه پژوهش در حوزه فرهنگ فولکلوریک کشور،کاری ارزنده است اما این دسته از پژوهشها صرفا در جهت تجمع و گردآوری،عناصر این فرهنگ،اهتمام داشتهاند.
با توجه به توضیحات داده شده در بحث روشهای تحقیق دو تکنیک متداول در روش تحقیق اسنادی،مرتبط با موضوع تحقیق،(قصهها و مؤلفههای فرهنگی توسعه در آن)مد نظر بوده است که عبارتند از: الف)تحلیل گفتمان1 ب)تحلیل محتوی2 تحلیل گفتمان از آنجا که تحلیل گفتمان و تحلیل محتوای متون ادبیات مکتوب در حوزه فرهنگ عامیانه، رویکرد عمده مبحث تحلیل دادههای این مقاله است،به نظر میرسد ضروری است تا تصویری واضح نسبت به این تکنیکها(تحلیل گفتمان و تحلیلی محتوی)و متن مورد نظر (قصههای عامیانه)در دست باشد.
پیشبینی میشود قصهها فاقد رویکرد مثب به توسعهاند و در نتیجه،فراوانی موارد در جهت متغیرهایی باشد که مانع توسعهاند نتایج ناشی از تحلیل اطلاعات توسط تکنیک تحلیل گفتمان این فرض را چون دو فرض پیشین تائید نمیکند: در بین ساخت گفتمانی 05 قصه،فراوانی ساختهای قابل انطباق با رویکرد ضد توسعه عبارتند از: الف-شاخص شماره 6 با 1 مورد فراوانی ب-شاخص شماره 21(دیدگاه زمانی محدود)با 9 مورد فراوانی غیر همسو با شاخص پیشگفت."