چکیده:
بررسی و نقد دیدگاههای مفسّران قدیم و معاصر در باب حجیّت خبر واحد در تفسیر قرآن کریم است. نویسنده پس از ذکر حدیث مشهور ثقلین، مفاد این حدیث را ذکر میکند و به برداشتهای آیتاللّه بروجردی در مورد عبارتهای گوناگون حدیث ثقلین اشاره میکند. سپس به جایگاه و نقش روایت در تفسیر و دیدگاههای موافقان حجیّت خبر واحد در تفسیر پرداخته و در این زمینه چند دیدگاه را مطرح میکند:
دیدگاه شیخ طوسی: روایت تفسیری قطع آور یا همراه با قرائن قطعی در تفسیر قرآن حجیّت دارد و خبر گمانآور و غیرقطعی به عنوان مراد احتمالی آیه میتواند مورد استفاده قرار گیرد اما به عنوان تفسیر واقعی آیه معتبر نیست، آیتاللّه خویی: روایتی که از سند و طریقی قطعی برخوردار باشد حجیّت دارد و روایتی که دچار ضعف باشد و شروط ویژه اعتبار را نداشته باشد، معتبر نیست.
علامه طباطبایی: روایات تفسیری تنها در فرض تواتر و قطعآور بودن معتبرند و در غیر این صورت نمیتوان آنها را حجّت شمرد. نیز روایات تفسیری، روش تفسیر را آموزش میدهد و نقش تفسیری ندارد، و استاد معرفت: شرط پذیرش خبر واحد در تفسیر همراه بودن آن با قرائنی است که بر صدق و راستی آن گواهی دهد. در پایان نیز به نقد و ارزیابی دیدگاهها پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
"یکی از فقیهان معاصر، شرط اعتبار خبر واحد را ارتباط آن با احکام عملی می داند؛ مثلا در ذیل آیات الاحکام وارد شده باشد سپس در مقام استدلال بر یک سان بودن اعتبار روایات در تفسیر و فقه می نویسد: «ادله ای که برای حجیت و اعتبار خبر واحد غیرقطعی، بدان استناد می شود از دو حال خارج نیست، چه اینکه یا ادله شرعی و تعبدی است و یا بناء عقلا و سیره مستمر آنان است؛ چنانچه ملاک حجیت، بنای عقلا باشد (از نظر ایشان مهم ترین دلیل حجیت نیز همین است) در این فرض ملاحظه می کنید که عقلا در اعتماد به خبر واحد، بین آنچه اثر عملی دارد و آنچه ندارد تفاوتی نمی بینند، بلکه در هر دو فرض، با خبر واحد، مانند قطع رفتار می کنند و آثار قطع را بر آن مترتب می سازند، مثلا چنانچه قطع و یقین به آمدن زید باشد، می توان از آن خبر داد، هرچند آمدن او هیچ اثر عملی نداشته باشد، همچنین است اگر فردی ثقه و مورد اعتماد، آمدن زید را خبر دهد، در نظر عقلا استناد به خبر او و گزارش آن خبر برای دیگران صحیح است، گرچه هیچ اثری در مقام عمل نداشته باشد."