خلاصه ماشینی:
"آنها از قانونگزار و دادگاههای خانواده خواستهاند اجازه اختیار کردن همسر دوم را با شرایطی بمردها بدهند و متذکر شدهاند که نباید برمبنای احساسات قانون وضع کنید،کمی هم عاقلانه بیندیشید.
پس دخترانی در سن و سال آنها چه کنند آیا بعنوان معشوقه مرد زندار با او معاشرت پنهانی برقرار سازند؟و فرزند نامشروع ببار آورند؟ در این صورت تکلیف چیست؟بچهها چه باید بکنند؟آبا با عقد منقطع با مرد دوم زندگی کنند آنهم بدون تأمین و استحکام خانواده؟آیا تا آخر عمر بسوزند و بسازند و بدون همسر زندگی کنند؟پس نیازهای جسمی و روحی یک زن را چگونه باید پاسخ بدهند؟این خانمها خطاب به قانونگزاران و دادگاههای خانواده اظهار داشتهاند که ما روزی در دادگاه عدل الهی دامان شما را میگیریم و شما را مؤاخذه میکنیم که مانع سعادت ما شدهاید،شما با مخالفت با اختیار کردن(معقول و مشروط و حسابشده) همسر دوم زنان و دختران را به فساد و بیبندوباری و خانوادهها را به بیسروسامانی سوق دادهاید چرا فکری بحال ما نمیکنید."