خلاصه ماشینی:
"زن جوانی که بدلیل بعضی از معیارهای غیر اخلاقی مرسوم در سینما!و بعلت اینکه نمیخواست تن به پیشنهادهای تعدادی از سینماگران بدهد، ناگزیر از کنارهگیری شد،در گفتگوئی با یکی از خبرنگاران،پرده از روی بعضی از«واقعیت»!های موجود در«کادر هنری»!برداشته چنین گفت: «میتوانیم و امکانش را داریم که سینمای خوبی داشته باشیم مشروط بر این که بعضیها بفکر کشف و عرصه«بدن»های جدید نباشند و سینما را وجه- المصالحه امیال و غریزههاشان نکنند.
اما زیاد طول نکشید که دعوتهای پیدرپی برای ناهار و شام از طرف آقای کارگردان شروع شد و بطور خلاصه اینکه آینده سینمائی من در گرو پذیرفتن این«دعوت»ها قرار گرفت و معلوم بود که منظور از شام خوردن چگونه کیفیتی است.
بسوی سینما کشانده میشوند ولی در قدم اول در کام فساد و تباهی سینما و سینماچیها فرو میروند و مثل توپ فوتبال از این دست به آن دست پاس داده می- شوند و وقتی بخود میآیند که وجه المصالحه امیال و غریزههای بعضی از تهیهکنندگان واقع شدهاند و برای بازگشت آنان خیلی دیر شده است."