خلاصه ماشینی:
"شاید بتوان از روی قرائن و امارات حدس زد که چون مرزهای غربی و جنوب غربی ایران بخاطر تماس با نهضت اسلام و انقلابی که در آن سوی مرز بوجود آمده بود،بشدت تحت تأثیر شعارهای انقلابی و حیاتبخش اسلام قرار گرفته و زمینه پذیرائی یافته بود،فکر و ایدئولوژی اسلامی بشدت در توده مردم و سرباز ایرانی نفوذ کرده بود و همین امر،مردم و سپاه غرب و جنوب غربی را از نظر یزدگرد غیر قابل اعتماد مینمود و یزدگرد هرگز امید نداشت مردم و سپاه ایران با تعصب و اعتقاد، بخاطر حفظ رژیم خسروان و مذهب درباری مؤبدان با لشکری جنگ کنند که شعارهای آزادیبخش دارد، لشگری که برای غارت و کشت و کشتار نیامده بود، و خود میگفتند:ما آمدهایم تا شما را از ذلت و پستی به آزادی و سربلندی و از جور ادیان به«عدل اسلام» بخوانیم و از«بردگی یکدیگر»به«بندگی خداوندتان»برسانیم2 آنکه اینچنین شعارهائی شنیده است و با این دعوتها آشناست،و از سرنوشت خود رنج میبرد و در انتظار چنین دعوتی است،هرگز نمیتواند پیکار کند و به روی کسیکه از عدل و داد سخن میگوید و در فکر شکستن بندها و گشودن زنجیرهای او است، شمشیر بکشد و بدفاع از کسی که دردش از اوست جانبازی کند.
بهمین جهاتی که ذکر شد ما در تاریخ میبینیم ناگهان بآسانی تمام نفوذ و قدرت ساسانیان برچیده شده و تعالیم عالی اسلام جای آن را گرفته،گویا هیچ اشکالی برای آمدن اسلام به ایران در کار نبوده است و خود ارتش ایران و مردم،از اعراب و قوانین اسلام استقبال کردند و موقع ورود آنها بخاک ایران تا میتوانستند به اعراب کمک مینمودند."