خلاصه ماشینی:
"راستی اگر منصفانه فکر کنیم و درباره عظمت این پدیدهها و شگفتی و فعالیت حیرتزای بدن خودمان بیندیشیم،حتما به آفریدگار آنها و خداوند بزرگ پیبرده و باایمان راستین،به ستایش او میپردازیم.
(1)انسان موجود ناشناخته علی کربلائی پیک سعادت ای مادری که روز و شبت از برای من طی شد همه جوانی و عمرت به پای من روح بزرگ توست که با مهر مادری دائم بود به فکر سعادت برای من ای مادری که خواب رود از دو چشم تو آن نیمهشب،فغان من و نالههای من آغوش گرم عشق و صفایت،بهشت من پستان شیر مهر تو،دولت سرای من از شور عشق،سر نشناسی ز پای خود آن لحظهای که شبی میشنوی خود صدای من مجنون صفت بپای برهنه روان شوی گر از برون دمی شنوی بانگ وای من مادر،توئی که آیت خلاق اکبری پیک سعادتی تو،به من از خدای من"