چکیده:
حق حیات ، از حقوق اساسی ، بلکه اساسی ترین حق انسان است که سرمایه اصلی وی و موهبت بزرگ الهی برای اوست . تعریف این مفهوم مهم در فلسفه و زیست شناسی و همچنین آغاز و فرجام آن ، معرکه آرا و عرصه چند و چون زیست شناسان و فیلسوفان بوده ، چنان که اهل شریعت و تفسیر گران قرآن نیز پیرامون آن به اظهار نظر پرداخته اند . قرآن برای آدمی از دو حیات جسمانی انسان پرداخته شده راهکارهای قران برای جلوگیری از تهدید این حق که به صورت مجازاتهای شرعی تشریع شده مورد بررسی قرار گرفته و این مجازات ها با آنچه در مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده مقایسه شده است .
Right to live is among the basic rights or the most basic right of man, which is his main asset and the great Divine blessing for him. The definition of this important concept in philosophy and biology, as well as its beginning and end, has been the subject of debate and a challenge for the biologists and philosophers; religious lawyers and the interpreters of the Qur’an have commented on it, too. The Qur’an has pointed out two lives for man, the physical and the spiritual. This writing has dealt with man’s right in his physical life; has examined the Qur’an’s practical ways in preventing the violation of this right, which are legalized in the form of legal punishments. It has also compared these punishments with those stated in the articles of the Universal Declaration of Human Rights. Further on, infanticide and abortion are examined from the viewpoint of the Qur’an and the rules of human rights. Finally, criminal penalties such as the right to retaliate, capital punishment for the heretics and the rebels that are criticized by some as challenges against the right to live are analyzed.
خلاصه ماشینی:
"برای اینکه اهمیت حفظ حیات معلوم شود قرآن مطلبی را بیان می کند که در هیچ قانونی نیامده است؛ قرآن، احیای یک شخص را به منزله احیای تمام بشریت دانسته و قتل یک شخص را نیز کشتن تمام بشریت تلقی کرده است: «من أجل ذلک کتبنا علی بنی إسرائیل أنه من قتل نفسا بغیرنفس أو فساد فی الأرض فکأنما قتل الناس جمیعا و من أحیاها فکأنما أحیا الناس جمیعا…» مائده/32 برای همین بر بنی اسرائیل نوشتیم (واجب کردیم) که هر کس شخصی را بکشد بدون اینکه قتلی انجام داده یا در زمین فسادی کرده باشد، مانند این است که تمام انسان ها را کشته است، و کسی که یک شخص را زنده کند، مانند این است که تمام انسان ها را زنده کرده است.
در اسلام نیز حق حیات با اینکه اساس حقوق انسانی است، و کسی که شخصی را به جرم و خیانتی بکشد مانند این است که تمامی بشریت را کشته، اما کسانی که در زمین خرابکاری و فساد می کنند، و کسانی که مرتکب قتل عمد شده اند، و کسانی که امنیت کشور اسلامی را با خیانت به خدا و پیامبرش به خطر انداخته اند، حق حیات خویش را نقض کرده اند: «…من قتل نفسا بغیرنفس أو فساد فی الأرض فکأنما قتل الناس جمیعا و من أحیاها فکأنما أحیا الناس جمیعا» مائده/ هر کس انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسان ها را کشته، و هر کس انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است."