خلاصه ماشینی:
"در واقع، به این پرسش که وجه و جهت اعجاز قرآن چیست، یعنی قرآن به عنوان معجزه پیامبر اسلام دارای چه ویژگیهایی است که دیگران از آوردن آن ناتواناند، جوابهای مختلف و متعددی داده شده است که غالب آنان به جهات ادبی قرآن بازگشت میکند.
مرحوم فاضل مقداد نقل میکند که سیدمرتضی صرفه را به معنای سوم تلقی میکرده و همانطور که علامه نقل میکند، قایل بوده است که عربها در اصل قادر به آوردن الفاظ مفرده و نیز ترکیب آنها همانند قرآن بودهاند، اما خداوند آنان را از آوردن همانند قرآن بازداشته و این توان را از آنان بازستانده است.
مراد از مطابقت با مدعا آن است که آنچه در مقام معجزه واقع میشود برخلاف دعوی مدعی پیامبری نباشد، مثل آنکه کسی مدعی نبوت است و برای اثبات صدق خود، ادعا میکند که شخص کور را بینا میکند، اما آنچه در عمل رخ میدهد برخلاف آن است، یعنی نهتنها آن کور بینا نمیشود بلکه لال هم میشود.
در ادیان دیگر مانند مسیحیت و یهودیت نیز مبحث اعجاز مطرح گردیده است، هرچند رویکرد عالمان این ادیان تا اندازهای با رویکرد متکلمان اسلام تفاوت دارد؛ از جمله اینکه در مسیحیت معجزه را راهی برای اثبات خداوند میدانند.
همچنانکه در کشفالمراد و برخی کتابهای کلامی مثل شرح مقاصد تفتازانی آمده است، برخی از متکلمان «ارهاص» را نیز نوعی کرامت میدانند و آنان که کرامت را قبول ندارند، کرامت را نوعی «ارهاص» میشمارند؛ مثلا قصه حضرت مریم را «ارهاص» برای حضرت عیسی تلقی میکنند و قصههایی را که به عنوان معجزه برای علی(ع) نقل شدهاند، تکمیل معجزات پیامبر اسلام میدانند."