چکیده:
این کتاب،دومین اثر نیکولاس رشر در تاریخ منطق دوره اسلامی است که در سال 1964 م به چاپ رسانده است.262 صفحه دارد و حاوی دو بخش کاملا مجزاست.بخش نخست که 82 صفحه را به خود اختصاص داده است.به بحثی دنبالهدار در خصوص دورههای مختلف منطق دوره اسلامی میپردازد و مطالب مختلف هر دوره را مجزا مطرح مینماید.مبحث مذکور بحثی تاریخی از منطق این دوره را ارائه میکند و کمتر به مسائل منطقی معطوف است. دورههایی که رشر منطق دوره اسلامی را به آنها تقسیم مینماید و در ذیل آنها به بحث میپردازد به ترتیب عبارتند از:قرن اول منطق دوره اسلامی،اولین شکوفایی منطق این دوره،قرن ابن سینا،قرن ابن رشد، تنازع مکاتب،دوره وفاق و عصر معلمان. اما بخش دوم کتاب که عمده صفحات آن را به خود اختصاص داده است،در واقع،فهرست کاملی از منطقدانان عربی و یا آنانکه در سنت منطقی عربی نقش داشتهاند را ارائه مینماید.این فهرست با زندگینامه مختصر و گاه مفصلی از هریک از این منطقدانان همراه است.این بخش در نوع خود بینظیر است و میتوان اسامی منطقدانانی را در آن یافت که بعضا گمناماند.
خلاصه ماشینی:
"رشر در انتهای این فصل،دستاوردهای این دوره را چنین قلمداد مینماید:ترجمه چهار کتاب اول ارگانون به همراه جدل،خطابه و سفسطه از سریانی به عربی که عمدتا در اصطلاحپردازی دچار نقصان بودند و گاه واژه یونانی با همان تلفظ یونانی در آنها به چشم میخورد،ترجمه مجدد رسائل منطقی ارگانون توسط حنین بن اسحاق و پسرش اسحاق و کسانی که تحت نظر وی تعلیم دیده بودند،ترجمه شروح منطقی فراوانی از سریانی و یونانی به عربی توسط حنین و یارانش،پیدایش اولین مطالعات و خلاصهنگاریهای مستقل در منطق توسط کندی به زبان عربی،کار کندی پس از وی توسط شاگردش،سرخسی،و ثابت بن قره که شاگرد حنین بود،ادامه یافت.
در همین قرن بود که به منطق به عنوان یک رشته علمی پرداخته شد و متخصصانی پیدا شدند که متعلق به مکتب بغداد بودند و در نتیجه این امر منطق در قرن 7 ق31/ م علمی کاملا مجزا شد،نه ابزاری در خدمت علوم دیگر و این امر باعث طولانی و مشروح شدن مباحث گردید و اولین کسی که چنین شیوهای را در پیش گرفت امام فخر الدین الخطیب(الرازی)بود که مورد پیروی افضل الدین خونجی قرار گرفت.
رشر،همچنین،به برخی موضوعات جنجالی در منطق این دوره اشاره میکند که عبارتند از:دغدغه تعداد مقولات که اسکندریان را نیز آشفته بود و اینکه آیا هریک از آنها باهم تباین وجودی دارند یا همگی تحت دو جنس عالی«جوهر»و«عرض»هستند،دیگر اینکه ماهیت امکان به عنوان جهت چیست؟این مطلب به دلیل اهمیت دینی آن(مثلا در مورد جبر و علم باری تعالی)مورد توجه منطقدانان این دوره قرار گرفت،تا جایی که یوحنا بن عدی ردیهای بر کسانی نگاشت که این احتمال را رد میکنند،نیز رابطه منطق و نحو،همچنین قیاسهای شرطی که قسمتی از میراث رواقی را در منطق دوره اسلامی به نمایش میگذارد و دیگر مشکله کلیات که در منطق اسکندری نیز مطرح بوده است و انتقادات جالینوس بر ارسطو که اعتبار آنها محل بحث است."