چکیده:
حاجی سبزواری، شارح فلسفة ملاصدرا، برخی از مسائل صدرالمتالهین را به نقد کشیده و دیدگاهی مخالف او را ارائه میدهد. در این مقاله، نقدهای ملاهادی بر مباحث «ترکیب ماده و صورت»، «اثبات اتحاد عاقل و معقول از طریق تضایف»، «ادراک کلیات» و «حدوث اسمی» مطرح و بررسی میشود.
خلاصه ماشینی:
همچنين وجود فينفسه محسوس بما هو محسوس وجودش براي حاسّ، شيء واحدي است، بدون جهت اختلافي؛ سپس ميگويد: با توجه به اين امر پس اگر فرض شود معقول بالفعل امري است كه وجودش غير از وجود عاقل باشد به طوري كه دو ذات موجود، متغاير از يكديگر باشند، پس هر يك از اين دو، وجود مغاير با ديگري خواهند داشت و ارتباط ميان اين دو تنها از طريق حالّيت و محلّيت است، مانند سياهي و جسمي كه محل سياهي است و نيز لازم ميآيد اعتبار وجود هر يك از اين دو با صرف نظر از اعتبار وجود ديگري.
عقيدة حاجي سبزواري در باب اثبات اتحاد عاقل و معقول از طريق تضايف حاجي سبزواري در حاشية اسفار ميگويد: منظور ملاصدرا از اينكه عاقل و معقول را متضايف و متكافي در درجة وجود ميداند، اين نيست كه يكي از اين دو، در هر مرتبهاي صادق باشد، ديگري هم صادق است، به طوري كه در مرتبة ذات نيز بر يكديگر صادق باشند تا بدين وسيله بطلان سخن او آشكار گردد، بنابراين همانگونه كه مفهوم هر يك در مرتبة مفهوم ديگري نيست، پس وجود و تحقّق هر يك هم در مرتبة ديگري نخواهد بود تا اينكه عين يا جزء ديگري باشد و اگر عينيتي باشد دليل ديگري غير از تضايف دارد چنان كه در مجرّد بالذات اين گونه است زيرا تكافو در تضايف، تنها مقتضي معيّت است نه تقدم و تأخر، نه علّيت و معلوليت، بلكه مقصودش اين است كه امكان ندارد عاقلي كه در برابر اين معقول قرار دارد، نفسي باشد كه به عقيدة حكما مغاير با آن معقول است و يا مانند ظرفي براي آن بوده كه خالي از وجود بالفعل آن معقول است گرچه از وجود بالقوّة آن خالي نيست اكنون با وجود اين كه دو امر متضايف از لحاظ قوّه و فعل متكافي هستند.