چکیده:
این پژوه به منظور درک بهتر پدیده بنیادگرایی اسلامی و رابطه آن با خشونت انجام گرفته است.بنیادگرایی اسلامی در طول حیات خود تحولات مختلف را پشت سر گذاشته است.این سیر تحول به افراطیتر شدن هرچه بیشتر آن انجامیده است.در این مقاله نویسنده به ریشهها و اصول بنیادگرایی اسلامی،شخصیتهای اصلی آن و سیر تحول آن در جهت گرایش به خشونت(با نگاهی به عوامل موثر در آن)میپردازد.موضوع رابطه اسلام و خشونت نیز مورد نقد و برری قرار خواهد گرفت.در ضمن تاکید این مقاله بر اسلام سنی است.
خلاصه ماشینی:
"باتوجه به اینکه این گروهها اقدامات خود را با استفاده از آموزههای مذهبی دین اسلام توجیه میکنند این سوال برای بسیاری از افراد مطرح میشود که رابطه بین اسلام و خشونت به چه صورت است؟آیا دین اسلام به ترویج خشونت میپردازد؟یا اینکه دین اسلام صرفا از سوی بنیادگرایان افراطی بهعنوان یک توجیه مورد استفاده قرار میگیرد؟هدف نویسنده در این مقاله بررسی علل و عوامل ظهور و گسترش بنیادگرایی اسلامی و تحولات مربوط به آن و همچنین بررسی رابطه بین اسلام و خشونت با تمرکز بر اصل جهاد میباشد.
برای فهم بنیادگرایی اسلامی با استفاده از بحث لونس دیویدسون به اصول مشترک بین جنبشهای مزبور بهطور خلاصه پرداخته میشود: اول اینکه اغلب جنبشهای بنیادگرا بر این نظر هستند که جهان اسلام در یک حالت بی نظمی و اغتشاش در اثر زوال سیاسی و اخلاقی در طول قرنها به سر میبرد.
چنانکه در بحث تحولات اسلامگرایی از دهۀ 1970 به بعد ملاحظه کردیم بسیاری از عوامل خارجی در چرخش بنیادگرایی اسلامی به سمت خشونت تاثیرگذار بودهاند؛از جمله آنها میتوان به سیاستهای آمریکا در خاورمیانه،بهویژه حمایت از اسرائیل و رژیم های سرکوبگر منطقه و مداخلات نظامی آن در منطقه مزبور و همچنین سیاستهای رژیمهای سرکوبگر منطقه در سرکوبی و بیتوجهی به خواستهای گروههای اسلامگرا اشاره کرد؛ تحول القاعده از محلیگرایی(یعنی مبارزه علیه رژیمهای سرکوبگر در کشورهای اسلامی و همچنین حمایت از قربانیان مسلمان در کشورهای مختلف سراسر جهان)به سمت جهانگرایی (یعنی تروریسم ضد آمریکایی)نمونه بار چنین تحولی محسوب میشود."