چکیده:
عنوان اصلی نوشتهای که میخوانید،«آیین کلاسداری»بود که در دفتر مجله به«از یاد نبریم که...»تغییر داده شد.چرا؟در واقع آنچه در این نوشتار آمده است،هیچ کدام مطلب تازه و ناگفتهای نیست که معلمان ما از آن بیخبر باشند،بلکه بسیاری از آنها را در دورهی تحصیل در مراکز تربیت معلم، دانشگاه تربیت معلم و یا دورههای آموزش ضمن خدمت،بارها خوانده و شنیدهاند.با این حال،چه بسا معلمان عزیز،با گذشت زمان آنها را از خاطر بردهاند یا چنان درگیر کار روزمرهی معلمی شدهاند که نیازی به آنها احساس نکردهاند.اما تجربهی معلمی نشان میدهد که هرکسی باید هر از گاهی،بازگردد و نگاهی به آموختههای نظری خود در زمینهی شغلی خویش بیندازد؛مبادا آنها را به کلی فراموش کند.با این توضیح و تشکر از نویسندهی محترم مقاله،شما را به مطالعهی آن دعوت میکنیم.رشد
خلاصه ماشینی:
"در کلاسهایی هم که معلم فقط از حربهی مهر و محبت بیش از حد برای ادارهی کلاس استفاده میکند و به راحتی از خطا و اشتباه دانشآموز میگذرد،دانشآموز از معلم حساب نمیبرد و کلاس درس به هرجومرج و بینظمی کشیده میشود؛اما معلمهایی هستند که کلاس را با قاطعیت همراه با مهر و محبت اداره میکنند؛ چراکه قاطعیت بدون محبت،از معلم یک مستبد و زورگو میسازد و محبت بدون قاطعیت او،موجب میشود کسی به حرفش گوش ندهد؛پس به ناچار باید در کار خویش تجدیدنظر کرد و در این اندیشه بود که چگونه میتوان در اداره و مدیریت کلاس،بیش از پیش موفق بود.
بیان قصه در دورهی دبستان،قصهگویی نقش بسیار مهمی در ادارهی کلاس دارد و دانشآموزان را سرگرم میکند؛ علاوه بر اینکه آنها از این طریق،اطلاعات و تجارب زیادی کسب میکنند،تخیل،تفکر و تمرکز حواس آنان تقویت میشود،با بسیاری از موضوعات مختلف اخلاقی و آموزنده آشنا میشوند و بیان تکلم و ذوق هنری آنها تقویت میگردد؛زیرا میتوانند شنیدههای خود را بیان کنند."