چکیده:
بررسی موضوعات مختلفی که در جریان مطالعات تاریخ شهر فراروی محققان قرار دارد،باید با توسل به چارچوبهای نظری و تأملات روششناختی صورت گیرد تا از آن رهگذر،دشواریها و ابهامات بحثهای مربوط،قابل رمزگشایی و تبیین شود.فقدان ملاحظات نظری و روششناختی در مطالعات پیچیدهای چون تاریخ شهر،بدون تردید سطح مطالعات مورد نظر را تا حد بررسی رخدادها و تلاشی سطحی برای توضیح مباحث حاشیهای تقلیل میدهد.تاریخ شهر و شهرنشینی در ایران،رویکردهای مختلفی دارد و محققان باید با آگاهی دقیق از این نظریات،مراقب دخالت یا تأثیرگذاری این موارد در روند پژوهشهای خود باشند.ازاینرو،به مناسبت بحث این شمارهی مجله،به مرور مهمترین نظریات مطرحشده در باب مطالعهی مسایل تاریخی شهر در ایران و مطالعاتی که از نظریهها و رویکردهای مورد بحث،تأثیر پذیرفتهاند،میپردازیم.بدیهی است نقد و تحلیل و نیز کوشش برای گشودن مناظر متفاوت در مطالعات تاریخی شهر در ایران،نیازمند فرصت موسعی است که امیدواریم در همین نشریه فراهم شود.
خلاصه ماشینی:
"ب)الگوی شیوهی تولید آسیایی؛که نوعی قرائت متفاوتتر از نظریهی معروف جوامع شرقی و آسیایی است6و از سوی برخی محققان برای مطالعهی شهر و اقتصاد شهری و توضیح ویژگیهای مهم آن مورد توجه قرار گرفته است7.
انتقادات متعددی بر نظریهی شیوهی تولید آسیایی وارد شده و کارآیی این نظریه در توضیح وضعیت تاریخی جامعهی ایران مورد تردید قرار گرفته است21.
به دلیل شرایط جامعهی ایران در قرون میانه،الگوی فئودالیسم شرق فاقد توانایی لازم برای تبیین موضوعات مورد بحث در تاریخ شهرهای ایران است تاریخ اقتصادی هانس بوبک،(واضع این نظریه)با هدف مطالعهی رابطهی شهر و روستا در شرق که آن را متفاوت از الگوی شناخته شده در اروپا یافته بود،انگارهی رابطهی یکطرفه و انگلوار به صورت بهرهکشی شهر از روستا را مطرح کرد.
مفهوم عدالت اجتماعی در دین اسلام،واقعیت اجتماعی خود را در ظاهر شهرها نمایان میکرد و آموزههای این دین،در تأیید انسجام امت اسلامی، خود را در شکل آرایش و نظم محلهای به رخ میکشید مفهوم سرمایهداری بهرهبری مورد نظر بوبک،روند رشد و گسترش شهرهای شرقی-اسلامی ما قبل دورهی صنعتی را به صورت الگوی خاصی در بین سایر روندهای شهرنشینی نشان میدهد.
سیف در بررسی خود از وضعیت مزبور،به این موارد اشاره میکند:1-صنایع دستی در شهرها امکان ناچیزی برای رشد دارند؛2-سرمایه،موجودیتی مستقل از زمین نمییابد؛ 3-لذا،طبقهی مستقلی از تجار شکل نمیگیرد،4-بدوی بودن تقسیم کار،به مبادلهی کالایی توسعه نمییابد؛5-عدم رشد مبادلهی کالایی،تقسیم کار بین تولید و تجارت را به تأخیر انداخته و در نتیجه،فعالیتهای تولیدی غیر کشاورزی و تجارتی،کند میشود؛6-و این امر،ضعف مزمن سرمایهی تجاری را باعث میشود؛و موارد دیگر."