چکیده:
پلانتینگا با نقد مفهوم توجیه از نظر معرفت شناسی، مفهـوم تضـمین را معرفی مطرح نمود. او پس از ذکر مولفه های به کاررفته در این مفهوم ، بار اصلی را بر دوش مفهوم «کارکرد صحیح » میاندازد و این مفهـوم را بـه باورهای دینی، از جمله باور به خدا بسط میدهـد. از ایـن رو وی سـعی میکند با جستجوی الگویی، تضمین باور به خـدا را بـا توجـه بـه آرای
«آکویناس » و «کالون » در قالب مدلی به نـام «A/C» بـا چهـار ویژگـی سامان بخشد و از خاستگاه این مدل ادعا کند در انسان ، نوعی گـرایش طبیعی و فطری به خدا وجود دارد که در شرایط خاص ، بـاور بـه خـدا را تولید میکند و در صورت صدق ، احتمال تضمین آن بسیار زیـاد اسـت .
براساس این نگاه ، خداباوری در موضعی قویتر از طبیعـت گرایـی قـرار میگیرد؛ زیرا اگر طبیعت گرایی صادق باشد، نمیتوان احتمال تضمین باور به آن را بالا دانست . این مقاله با تبیین و تحلیل مدل فوق ، به پیش فرض ها و نتایج این مدل و سپس نقدهای واردشده بر آن میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"یعنی اگر فرد به چنین باوری اعتقاد بورزد،از وظیفه معرفتی خود تخطی کرده است؛اما حکم حس خداشناسی مبنی بر اینکه«خدا وجود دارد»میتواند بهطور پایهای مورد اعتقاد قرار گیرد؛و شخص در اعتقاد ورزیدن به چنین باوری هیچ وظیفه معرفتی را نیز نقض نکرده است؛زیرا این باور در محیط مناسب معرفتی شکل گرفته است؛چون در محیطی تولید شده است که طراحی آن به دست خداوند صورت گرفته است.
(پلانتینگا،0831:07-27؛همو:091:0002) در اینجا باید مجددا به این نکته اشاره شود که هرچند در این نوشتار به اعتراضات ناظر به اعتبار و مشروعیت باور دینی پرداخته شده است،این بدان معنا نیست که نگارنده از اعتراضات ناظر به صدق غافل بوده است یا در نظر پلانتینگا این اعتراضات اهمیت چندانی نداشته است؛چه اینکه پرداختن به براهین اثبات وجود خدا و ارائه تقریری جدید براساس منطق موجهات برای برهان وجودشناختی از یکسو و پرداختن پلانتینگا به مسأله شر و تدارک پاسخی تفصیلی در این راستا و حتی ارائه نظریه دفاع مبتنی بر اختیار در این باب،خود حاکی از اهمیت مسأله صدق نزد وی است؛چه اینکه حتی وی در نهایت،مسأله تضمین باور دینی را به مسأله صدق باور دینی پیوند میزند.
3. بینیازی شخص مسیحی در باور به خدا به الاهیات طبیعی کالون معتقد است انسان برای توجیه یا معقول کردن اعتقاد خود به خدا،نیازی به دلیل و استدلال و براهین عقلی ندارد و لزومی نیست این اعتقاد،مبتنی بر قضایای دیگر باشد و حتی از نظر او: پیامبران و حواریون آنگاه که(از خدا)سخن میگویند،به اشتیاق و علاقه خود یا هرآنچه موجب اعتبار آنهاست،مباهات نمیکنند؛آنها بر روی دلایل عقلی نیز انگشت نمیگذارند؛بلکه نام مقدس خدا را مطرح میکردند تا از این طریق، انسانها را به اطاعت او سوق دهند."