چکیده:
در حیطه علم النفس فلسفه اسلامی،حس مشترک به منزله قوهای ادراکی مطرحشده است که مفاهیم حسی،جعلی و شهودی را ادراک میکند.در این مقاله،رویکرد تاریخی فلاسفه مسلمان در این باب بررسی شده است.در حوزه معرفتی،ادراکات حس مشترک به جهت حصول و حضور بررسی شده است.به واسطهء کارکرد معرفتی این قوه در حکمت سینوی،یکی از مهمترین مسائل حوزه معرفتشناسی(مطابقت و واقعنمایی)واکاوی شده است؛و در نهایت،کارکرد دینشناختی این قوه در حوزه فلسفه نبوی شیخ در تبیین،دریافت و انتقال جزئیات وحی نبوی،ارائه شده است.
In Islamic philosophical psychology common sense has been regarded as a cognitive faculty thereby sensible، artificial and intuitive concepts are produced. In this paper، historical approach of Muslim`s philosophers has been examined firstly. Epistemologically viewed، the perceptions of the faculty، both conceptually and intuitively، have been surveyed. Considering the epistemological function of the faculty in Avicennian philosophy، one of the most epistemological problems، namely the problem of correspondence، has been studied. And finally، Avicenna`s view on the considerable religious function of the faculty in perceiving and conveying the details of Divine revelation has been introduced.
خلاصه ماشینی:
"فصلنامه علمی-پژوهشی اندیشه نوین دینی ANDISHE-E-NOVIN-E-DINI سال 7،تابستان 0931،ش 52 A Quarterly Resarch Journal صفحات 62-9 Vol. 7,summer 2011,No. 25 حس مشترک در فلسفه اسلامی و کارکرد معرفتشناختی و دینشناختی آن در حکمت سینوی محمد نجاتی* احمد بهشتی** چکیده در حیطه علم النفس فلسفه اسلامی،حس مشترک به منزله قوهای ادراکی مطرحشده است که مفاهیم حسی،جعلی و شهودی را ادراک میکند.
ملا صدرا در آثار خود گاهی براساس رأی جمهور فلاسفه بر اثبات وجود حس مشترک به منزلهء قوهای مستقل در فرآیند ادراک بحث کرده است و گاهی به جهت وجود ناسازگاری وجودشناختی و معرفتشناختی آن با مبانی فلسفی خویش،همچون نظریه وحدت در کثرت نفس،تجرد نفس و قوای آن،حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس در فرآیند حرکت استکمالی،نوعی تقلیلگرایی وجودشناختی را توصیه میکند.
براین رویکرد نتایجی از قرار ذیل مترتب است: -ناکارآمدی سیستم تجرید در تحصیل ادراکات متعالی و غیرحصولی این دو قوه؛ -اذعان شیخ بر پویایی وجودشناختی1نفس به منزلهء فاعل ادراکی؛ -نفی جنبه انفعالی نفس در فرآیند ادراک و تأکید بر جنبه فعال آن؛ -اذعان بر وجود رابطه منطقی بین اشتداد و ارتقای جنبه وجودی نفس،و تنزل جنبه فعال آن در فرآیند ادراک.
(ابن سینا،3831:634/3)شاید از نظر ابن سینا،یکی از مهمترین دلایل مفهومسازی این دو قوه،کارکرد آنها در تبیین جنبه جزئی و غیرمعقول وحی باشد؛ آیات و اخباری که سخن از جزئیات عالم معقول،بهشت و دوزخ،و غیرمعقول وحی باشد؛ آیات و اخباری که سخن از جزئیات عالم معقول،بهشت و دوزخ،فرشتگان و مانند آن دارند؛و یا برای تبیین سخن پیامبر درباره مشاهدهء صور ملائکه یا شنیدن سخن آنهاست که از نظر شیخ به واسطه کارکرد این دو قوه ادراک میشوند؛بدینسان که اتصال صحیح بر عالم غیب و ملکوت در گرو استکمال نفس است."