چکیده:
هدف از این پژوهش، بررسی تفاوت مهارتهای زبانی- شناختی دانش آموزان دو زبانه ای است که زمینه های اقتصادی- اجتماعی گوناگونی دارند. در این بررسی، دو دیدگاه مورد نظر بوده است: اول، نظریه ویگوتسگی درباره رشد شناختی عمومی که در مورد یادگیری زبان کاربرد دارد؛ دوم، نظریه برنشتاین درباره طبقه اجتماعی و تفاوتهای کیفی گفتاری. در این پژوهش تفسیرهای نظری مناسبی پیشنهاد می شود تا اثرات متفاوت رفتارهای شناختی در یادگیری زبان دوم مشخص گردد. افزون بر این، یادگیری زبان دوم در چارچوب اجتماعی مورد بحث قرار می گیرد. آزمودنیهای این مطالعه شامل 205 دانش آموز کلاس اول دبستانهای دولتی شهر ارومیه اند. سن این کودکان بین شش سال و شش ماه تا هشت سال و شش ماه بوده است. زبان مادری این کودکان، ترکی یا کردی است، در مدرسه به زبان فارسی تعلیم می بینند، و از طبقات مختلف اجتماعی و اقتصادی انتخاب شده اند.
آزمون توانایی زبان فارسی (آزمون توانایی نوشتن واژگان) برای کودکان دوزبانه به کار گرفته شده است. نتایج این مطالعه شواهد مستدلی دال بر رابطه طبقه اجتماعی با رشد زبانی- شناختی ارائه داده و حاکی از آن است که تجارب اولیه کودک در شبکه خانواده و گروه اجتماعی می تواند در ساختار رشد شناختی و زبانی تاثیر گذار باشد. در عین حال، یافته های پژوهش حاضر شواهد مستدلی در مورد ارتباط فرهنگ و رشد زبانی- شناختی ارائه نداد. یعنی، با وجود تفاوتهای فرهنگی میان کردزبانان و ترک زبانان در منطقه، میزان کسب دانش فارسی نزد این دو گروه از کودکان تفاوتی آماری در برنداشته است. مهمترین نتیجه این مطالعه بر این نکته تاکید دارد که منابع آموزشی در دسترس، تا چه اندازه امکان دارد پیشرفت آموزشی در زبان دوم کودکان دو زبانه را تحت تاثیر قرار دهد. کودکانی که فرصت گذراندن دوره های قبل از دبستان را داشته اند توانایی یادگیری دانش زبان فارسی آنان به مراتب بیشتر از کودکانی بود که چنین فرصتی را در اختیار نداشته اند.
خلاصه ماشینی:
"در این بررسی،دو دیدگاه مورد نظر بوده است:اول،نظریهء ویگوتسکی دربارهء رشد شناختی عمومی که در مورد یادگیری زبان کاربرد دارد؛دوم،نظریهء برنشتاین در بارهء طبقهء اجتماعی و تفاوتهای کیفی گفتاری.
در فرضیه اول چنین پیشبینی میشد که میان مهارتهای زبان فارسی(تعداد واژگان)کودکان دوزبانه با طبقهء اجتماعی(پایین-متوسط)آنان رابطه وجود دارد.
جدول(1)آزمون تفاوت میانگین واژگان فارسی کودکان دوزبانه بر حسب طبقه اجتماعی (به تصویر صفحه مراجعه شود) بر اساس فرضیهء دوم پژوهش،به نظر میرسد که مهارت زبان فارسی در شکل به کارگیری واژگان آن نزد کودکان ترکزبان و کردزبان با زمینههای فرهنگی آنان رابطهای وجود ندارد.
جدول(3)آزمون تفاوت میانگین تعداد واژگان فارسی کودکان دوزبانه بر حسب گذراندن دورهء آمادگی (به تصویر صفحه مراجعه شود) با توجه به فرضیه چهارم پژوهش که بیان میدارد میان مهارتهای زبان فارسی(تعداد واژگان)کودکان دوزبانه با میزان سواد والدین رابطه وجود دارد،نتایج آزمون تحلیل واریانس یکطرفه(در جدول 4)نشان میدهد کودکانی که والدین آنان دارای تحصیلات در حد متوسطه هستند،کلمات فارسی بیشتری(با میانگین 52/52)نسبت به آنهایی که والدینشان بیسواد هستند(با میانگین 61/64)به کار میبرند.
جدول(4)آزمون تفاوت میانگین تعداد واژگان فارسی کودکان دوزبانه بر حسب سواد والدین n-205 (به تصویر صفحه مراجعه شود) فرضیهء آخر این پژوهش چنین پیشبینی میکرد که میان مهارتهای زبان فارسی(تعداد واژگان)کودکان دوزبانه با جنسیت(دختر/پسر)رابطه وجود دارد.
جدول(5)آزمون تفاوت میانگین تعداد واژگان فارسی به کار گرفتهشدهء کودکان دوزبانه بر حسب جنسیت (به تصویر صفحه مراجعه شود) سرانجام،از آزمون تحلیل واریانس دو عاملی جهت اثر متقابل متغیرهای طبقه اجتماعی و گروههای فرهنگی بر یکدیگر استفاده شده است."