خلاصه ماشینی:
آواره در دیار شهیدانم آکنده از محبت ایشانم راهی جز اشتیاق نمیپویم درسی به غیر عشق نمیدانم پروانهوار در حرم عشاق مجذوب جلوههای فراوانم با التجابه مأمن این خوبان محفوظ از وساوس شیطانم شادم که از سلاسه زهرایم بس شاکر از مواهب قرآنم خواهم زشهسوار عرب کز لطف باشد شفیع جرم و گناهانم دل بستهام به مهر علی اکبر وز خون شیرخواره پریشانم جویم مدد زماه بنی هاشم میر سپاه و قاتل خصمانم ای اسوه فضیلت و آزادی!
سالار و پیشتاز شهیدانم!
دین حق از قیام تو پابرجاست زآن نهضت است بهره ایمانم پیوسته بوده یاد توام همدم و زحب تو سرشته تن و جانم از تشنه کامیت به ستوه آیم چون خواهد آب این لب عطشانم عمری حسین گفتم و بگرستم ای خاک پات سرمه چشمانم فیض زیارتت به یقین بخشید قوت و روان حظ فراوانم زآن بازگاه و بقعه روحافزا نیرو گرفت پیکر لرزانم دادم دو چشم تا که فرآیی برگور من که سخت هراسانم ای مبتلا به ظلم و جفا بنگر کفار را علیه مسلمانم زین بعثتان مشرک بیفرهنگ بس خشمگین و بر سر عصیانم این وحشیان بیسروپا را بین روباه وش به مقصد شیرانم با حربه یهود و دگر کفار بس حملهها نموده به ایرانم ایران کنون مروج اسلام است زآن رو شده است رشک قریبانم بس کارگاه و خانه و تأسیسات ویران شده مقابل چشمانم بس نوجوان مؤمن و نیرومند در خاک و خون فتاده به میدانم جان را فدای دین و وطن کردند من داغدارین همه انسانم اجر و مقام عالی و جاویدان خواهم برای جمله زیزدانم خونین دل از خرابی خرمشهر بس تلخکام و بیسروسامانم ای دست انتقام زجا برخیز برکن زراه، خار مغیلانم کن تار و مار دشمن بعثی را برپا دار حزب مسلمانم یا رب به جان سبط نبی سوگند بخشا توان به ملت ایرانم تا پرچم ضلال نگون دارد ساز درهاعراقی اخوانم اسلام راستین همه عالم را گیرد فرا چو مهر درخشانم لطفی به«مصطفی»که در آن دنیا باشد امید جنت و غفرانم عند تناهی الشدة تکون الفرجة، و عند تضایق حلق البلآء یکون الرخاء.