خلاصه ماشینی:
"اگرچه تمامی رهبران سیاسی و محلی در ذهن خود نهادهای عمومی و مشترکی را مد نظر داشته و از آن نیز همان مدرسه محلی را استنباط میکنند،با این وجود درک آن نسبت به این مدارس و فعالیتهایی که میباید در قلمرو و حیطه آنها تحقق یابد،متفاوت و گوناگون میباشد.
با وجود اینکه اجازهنامهها و دستور العملهای رسمی مدارس در چهارچوب فعالیتهایشان به نظام آموزش و پرورش مرتبط میگردد و از طرفی نیز دلیلی برای موجودیت و فعالیتهای سنتی این نهادها بشمار میرود،لیکن بصراحت میتوان گفت که این اجازهنامهها و دستور العملهای رسمی در ارتباط بیشتری با نظام آموزش مدرسهای میباشد.
با توجه به اینکه اهداف دولتی و رسمی در مدارس در این جوامع فقط به خاطر انتقال سرخپوستان به جامعه بزگتر مکزیکی و یا آمریکایی بوده است،لذا اساسا روحیه آنان از فرآیندهای اجتماعی مدارس محلی تضعیف گردیده است.
در واقع میتوان برنامه درسی پنهان که در ارتباط با شیوه و رفتارهای نوین و براساس الگوهای نهادی استوار گردیده را بعنوان آمادهسازی مستقیم جهت حضور در سازمان بوروکراتیک و صنعتی در نظر گرفت مدارس که برای طبقات اجتماعی و نژادی متفرق به عنوان یک سازمان متغیر قلمداد میگردد،میتواند جهت حفظ و تائید موقعیت برتر گروههای مسلط اجتماع وارد عمل گردد، هرچند که توانایی به انجام رساندن کاربردهای اجتماعی که در امتیازنامههای مرسوم جایگاهی برای آنها در نظر گرفته شده است که میباید در خصوص آن بیشتر به مطالعه و بررسی پرداخت."