چکیده:
وزن شعر به منزلة قالبی است ، که شاعر خلاق بر آن ، روح میدمد و با سلیقه خود بر اندامش جامه لفظ میپوشاند. از این جهت چه بسا یک وزن واحد در دیوان دو شاعر - با سبکها و سلیقههای مختلف - به ظاهر متفاوت به نظر آید. با توجه به محدود بودن وزنهای عروضی، به توانایی شاعران بزرگی چون حافظ که در حقیقت بحری را در کوزهای جای دادهاند بیشتر میتوان پیبرد . در این مقاله به چند موضوع در مورد موسیقی شعر حافظ پرداخته میشود : یکی ویژگیهای برجسته شعر حافظ از لحاظ اوزان و موسیقی شعر و آنچه شعر او را از دیگران متمایز میسازد و راز دلنشینی غزلیات او . و دیگر اوزانی که به ترتیب بیشترین بسامد را در دیوان او دارند و بررسی اشعار و وزن آنها، و نیز مقایسه کلی آنها با برخی اشعار معروف شعرای نامدار که در همان اوزان سروده شده است .
خلاصه ماشینی:
زلال غزل جاری میشود و باغ و راغ ادب فارسی را طراوتی دوباره میبخشد، در نتیجه آن زبان خشن فرخی هم در مسیر تکاملی خود، در دیوان خواجه حافظ به اندازهای تلطیف میگردد که مشابه تغزل فرخی را با تغییر قافیه ولی در همان وزن و موضوع بدین گونه میخوانیم : زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست پیرهن چاک و غزلخوان و صراحی دردست نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان نیم شب دوش به بالین من آمد بنشت سر فراگوش من آورد و به آوای حزین گفت ای عاشق دیرینه من خوابت هست (دیوان ، ص 104، غزل 24) که هرچند این دو نمونه از لحاظ وزن و موضوع باهم یکسانند اما درگوش شنونده اختلاف نمایانی با هم دارند که تنها ناشی از تفاوت سبک گویندگان آنهاست بطور کلی غزلهای حافظ ویژگیهایی دارد که اوزان مطبوع و منتخب وی را درمقایسه با دیگر شاعران، سخت دلپذیرتر و روانتر از آنچه هست، مینمایاند: 1- یکی از این ویژگیها، آشنایی حافظ با روح زبان فارسی و طبیعت الفاظ آن است.
حافظ نیز در همان وزن (مفتعلن - مفتعلن فاعلن) غزلی دارد که با توجه به موضوع شعر که در عالم مستی و طربناکی در گوشه میخانه، هاتفی مژده رحمت الهی را برای او میآورد بسیار متناسب و دلنشین افتاده است : هاتفی از گوشه میخانه دوش گفت ببخشند گنه می بنوش (دیوان ،ص359،غزل 279) یا در جای دیگر که موضوع سخن در باره فراق ودرد هجران و شرح آن است با لحنی ملایم در بحری متناسب چنین میسراید : زبان خامه ندارد سر بیان فراق وگرنه با تو دهم شرح داستان فراق (دیوان، ص 369 ،غزل 289) 5- یکی دیگر از امتیازات حافظ این است که از آن گونه اختیارات شاعری و استثناهای عروضی که موجب خشونت وزن میگردد، به شدت میپرهیزد و تنها از اختیاراتی سود میجوید که فراخور ذوق لطیف و مقبول طبع خداداد او باشد.