چکیده:
در این مقاله سهم و جایگاه تفکرات و اندیشههای فرقهء شیخیه در ظهور بابیه مورد بررسی قرار میگیرد.کوشش این مقاله بر آن است که با تکیه بر منابع اصلی شیخیه،خصوصا شیخ احمد احسایی،تأثیر این اندیشهها را بر پیدایش جنبش بابیه نشان دهد.از این رو نخست،به طور اجمال،اصول و مبانی مکتب شیخی معروف میشود و سپس سهم این اندیشهها در تکون جنبش بانیه مورد بررسی قرار میگیرد. در این مقاله یکی از دوردستترین تأثیرات خلافت فاطمی،یعنی قرمطیان ملتان،محل بحث و بررسی قرار گرفته است.این حوثب،یکی از داعیان اسماعیلی یمن،ابن هیثم را برای تبلیغ آیین اسماعیلی به سند اعزام میکند.فعالیتهای دعوت ابن هیثم در این منطقه به تشکیل یک دولت اسماعیلی در ملتان میانجامد.هنگامی که خلافت فاطمی در شمال آفریقا و بعدها در مصر قوام و دوام مییابد،ظاهرا اسماعلیان ملتان که با عنوان عمومی«قرمطیان ملتان»شناخته میشدند،از خلیفهء فاطمی تمکین نمیکنند.از این رو،خلیفه برای اعمال نفوذ در ایبن منطقه سرانجام داعی دیگری را به ملتان اعزام میکند و این داعی گرایش حکومت قرمطیان ملتان را به نفع خلیفهء فاطمی تغییر میدهد و نفوذ خلافت فاطمی را در دوستترین نقطهء جهان اسلام آن روزگار بسط میدهد.در این مقاله کیفیت شکلگیری و رویدادها و سرانجام این دولت اسماعیلی مطمح نظر قرار گرفته و پژوهنده شده است.
خلاصه ماشینی:
"توضیحات 1-فرخی سیستانی در قصیدهای در مدح سلطان محمود غزنوی از کشتار او در ملتان یاد میکند و میگوید: ژنده پیلان کز در دریای سند آوردهای سال دیگر بگذرانی از لب دریای نیل قرمطی چندانکشی کز خونشان تا چند سال چشمههای خون شود در بادیه ریگ مسیل وان سگ ملعون که خوانند اهل مصر او را عزیز بسته و خسته به غزنین اندر آورده ذلیل 2-این سختکشیها و تنگ گرفتنها بر قرمطیان تا بدانجا بود که فرخی در رثائیهء محمود سرود: آه و دردا که کنون قرمطیان شاد شوند ایمنی یابند از سنگ پراکنده و دار منابع و مآخذ ابن اثیر،الکامل فی التاریخ.
البته این بدان معنی نیست که شارحان بعدی،چیزهای تازهای ابداع کردند،بلکه تکیه بر این واقعیت است که رهبران شیخیه،پس از شیخ احمد و سید کاظم رشتی،آراء و عقاید پراکندهء آنان را ابتدا سازماندهی کردند و به صورت یک «دستگاه فکری»در آوردند و سپس تعالیم بزرگان خود را بسط دادند.
اول این که برابر تعریف مکتب شیخی رکن رابع و ناطق واحد به چه معناست و آن چیست؟دوم آن که آیا این باب امام از آغاز غیبت کبری تا کنون،ظاهر،ومعرفت به آن میسر است؟سوم،معرفت به ابواب،معرفت نوعیه است یا شخصیه؟چهارم،چه ضابطهای برای صحت قول باب وجود دارد؟پنجم،آیا بزرگان شیخیه خود مدعی دارا بودن چنین مقامی هستند یا نه؟ حاج محمد کریم خان کرمانی در کتاب رجوم الشیطان بر این باور است که در هر عصری بالغ کاملی که به حقیقت معرفت عارف و به حقیقت عبادت بندگی نماید باید باشد تا خلقت لغو نباشد."