چکیده:
عقل عنصر اصلی فلسفه روشنگری محسوب میشود و از همین رو است که قرن هجدهم را عصر
طلایی تفکر عقلانی ـ مذهبی در طول تاریخ فلسفه مینامیم. در قرن هجدهم، نه تنها
جایگاه علم تغییر کرد بلکه طبیعت نیز به کمک «عقل» الوهیت را تحکیم بخشید. ادبیات
نئوکلاسیک انگلستان که نمودی از فلسفه روشنگری است، ادبیاتی انسانگرا و اخلاقی است
که هویت اجتماعی انسانها را در نظر میگیرد. قرن هجدهم عصر بزرگ طنز، هجو، نقیضه،
مقاله و رساله است؛ چرا که این انواع بیشتر از غزل با نگاه عقل و نه نگاه احساس به
انسان مینگرد. رمان از جایگاه ویژهای برخوردار است و مانند شعر و طنز، تفکر
اخلاقی روشنگری را دنبال میکند و سعی میکند در مقابل درگیریها و تضادهای
اجتماعی، الگوهای کمال یافتة انسانی را بنا نهد.
خلاصه ماشینی:
"اما در فضای عصر روشنگری، به نظر ویلی، این توجیه کاملا غیرمنطقی و غیرعقلانی مینمود نه به این دلیل که این توجیه، زندگی بشر را در زیر سایة پیشرفت علوم در قرن 18 نابسامان میساخت؛ بلکه به این علت که این اعتقاد حتی در شکل اومانیستی خود در رنسانس نیز پایه و مدرک تجربی و عقلانی نداشت و صرفا تعبیری فراطبیعی محسوب میشد.
در اینجا بررسی خود را با رسالة انسان اثر الکساندر پوپ آغاز میکنم که شاید به جرأت بتوان آن را بهترین نمونة آثار نئوکلاسیک شمرد؛ چرا که در این شعر نه تنها اصول فلسفی و اخلاقی مکتب روشنگری به صراحت بیان شده، بلکه عناصر ادبی مکتب نئوکلاسیسم نیز در آن دیده میشود.
درست در زمانی که برای فلاسفه، جهان در بهترین و کاملترین شکل خود قرار دارد، نویسندگان طنزگرا جهانی را تصویر میکنند که در اوج نابسامانی و نقصان است؛ و این صورت ناپسند و بدبینانه از جهان و طبیعت انسان را در برخی آثار خود به خوبی نشان میدهند و یکی از بهترین نمونههای آن را شاید بتوان در سفرهای گالیور اثر جاناتان سویفت دید که تصویر نابسامانیهای جامعة انسانی را در قالب طنز نشان میدهد.
به نظر فلاسفهای مانند لاک و دکارت، هویت اصلی انسان را روح تعقل تشکیل میدهد و به این ترتیب، امور انسان نیز زمانی درست انجام میپذیرند که نهادها و سازمانهای اجتماعی بر مبنای این تئوری و حقیقت انسانی عمل کنند؛ و این اصلی است که طنز قرن هجدهم بر مبنای آن عمل میکند: یعنی انحراف جامعه از نمونة ایدهآل آن."