خلاصه ماشینی:
"سؤال: وقتی که حضرتعالی در سن پانزده سالگی نعمت بینایی و دستان خود را در راه خدا از دست دادید، با توجه به اینکه حل این مسأله برای انسان کار آسانی نیست، شما چگونه توانستید این را برای خودتان حل کنید و خصوصا با وجود مشکلات متعدد ناشی از این مسأله، از جمله تصادف شما در چند ماه گذشته، چگونه است که شما حتی ذرهای هم از این روحیه سرزنده و بانشاط خود را از دست نداده و بلکه قویتر هم شدهاید؟ در جواب باید بگویم که با توجه به نگرش ما است که تمامی مسائل حل معنا پیدا میکند.
نبود دست برای من معنایش کمبود نبوده است، بلکه به معنای واقعی خداوند آنقدر برکتها و الطاف را شامل این بندة روسیاه خودش کرده است که من بسیار شرمنده هستم و حتی گاهی اوقات خودم را در این اقیانوس رحمت الهی، واقعا در حال غرق شدن میبینم که نمیدانم واقعا چگونه شکر کنم.
ولی اگر واقعا انسان با یک دید زیباتری نگاه بکند، با این دید نگاه بکند که مسیر من که مسیر گناه نبوده است که مجازات بشوم، بلکه داشتهام برای خدا کار میکردهام و این مشکل پیش آمده است، پس این لطف خداوند بوده است و رحمت بوده است، دیگر هیچگاه ناامید نخواهد شد.
سؤال: اگر ممکن است بفرمایید که شما چگونه در دوران تحصیل خود و همچنین الان که میفرمایید کار تحقیقاتی انجام میدهید؟ چگونه برنامهریزی میکنید و از وقتتان استفاده میکنید؟ کاری که من انجام دادهام و روشی که پیش گرفتم و در آن مسیر حرکت کردم، هرچند که نمیخواهم بگویم این روش درست است یا نه، این بود که اول از هر چیز من سعی کردم هدف خودم را مشخص کنم."