چکیده:
مقوله «پوشش» و «استتار بدن» به عنوان جزء جدایی ناپذیر حیات انسانی، امری کاملا
مشهود و بی نیاز از تعدیل است. برای «پوشش» و «لباس» کارکردهایی در دو حوزه «فردی»
و «اجتماعی» قابل تصور است: الف: کارکردهای فردی؛ همچون پاسخگویی به نیاز فطری «خود
استتاری» و تأمین امنیت در برابر گرما و سرما. ب: کارکردهای اجتماعی؛ از جمله
کارکردهای اجتماعی «پوشش» و «لباس» هویت بخشی آن است، چراکه نوع پوشش نشان دهنده
سنت ها، ارزش ها و باورهای یک جامعه است.
اسلام در باب «حجاب» که از ضروریات آن است دستوراتی درباره الگوی پوشش و حدود آن
صادر کرده؛ برای مثال، فرد مسلمان از پوشیدن لباس های شهرت و تفاخر نهی شده و در
مقابل استفاده از مقنعه های بزرگ و روسری سفارش شده است. علاوه بر باورهای دینی
عوامل دیگری همچون شرایط جغرافیایی و موقعیت اجتماعی - اقتصادی افراد در نوع پوشش
آنها مؤثر می باشد.
در پایان این مقاله به انواع الگوهای رایج پوشش زنان در بازار مصرف پرداخته شده
است.
خلاصه ماشینی:
"(1) مسئلة دیگر اینکه مقوله پوشش ولباس او ویژگیهای منحصر بفرد انسان است، لذا این امر در میان سایر موجودات و از جمله حیوانات وجود ندارد و حیوانات با استفاده از قابلیتهای فیزیکی اندام بدن خود از جمله پوست بدن، مو و پشم یا پر در پرندگان از خود در شرایط متنوع جوی و محیطی محافظت می کنند.
اسلام از زنان خواسه است که حدود پوشش اسلامی را به منظور حفظ عورت خود رعایت کنند با توجه به روایات و تفاسیر آیات قرآن کریم، عورت زن، تمامی اعضاء بدن او بجز قرص صورت و دو کف دست می باشد و لذا الگوی پوششی مورداستفاده زنان باید بگونه ای باشد که بتواند این حدود را تأمین کند.
البته باید گفت که بکارگیری شکل و مدل، رنگ و جنس لباسها در شرایط متنوع محیطی و در میان اقوام و قبائل مختلف با هم متفاوت است لذا یک تعریف جامع و مشخصی را برای الگوی پوشش تمامی زنان مسلمان نمی توان ارائه کرد.
البته علاوه بر الگوی پوششی اسلام برای زنان، عوامل متعدد دیگری نیز بر فرهنگ مصرفی پوشاک زنان تأثیر داشته است که از آن جمله به عوامل جغرافیائی، اقلیمی، فرهنگ، آداب و رسوم، برهة تاریخی و زمانی، موقعیت اجتماعی و جایگاه طبقاتی افراد، شرایط اقتصادی، شرایط سنی و جنسی افراد، سیاست و تکنولوژی می توان اشاره کرد."