خلاصه ماشینی:
"تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در عصر مشروطیت به دلایل زیادی به گونهای با افکار و اندیشههای دو متفکر بزرگ این گرایشها، یعنی شهید شیخ فضلالله نوری و میرزای نائینی کم و بیش آشناست؛ اما باوجود اهمیت افکار و اندیشههای حاجآقا نورالله اصفهانی در شکلگیری ارکان و عناصر اساسی نظریه مشروطه مشروعه، متاسفانه تاریخنگاریهای معاصر، جفای غیرقابل بخششی را نسبت به این متفکر مرتکب شدهاند.
با این تفاصیل میتوان گفت که اهمیت حاجآقا نورالله و افکار و اندیشههای وی از آن جنبه نیست که او مانند میرزای نائینی رسالهای در دفاع از نظام مشروطه مشروعه یادولت قدر مقدرو نوشته است، زیرا در این دوره دهها رساله در دفاع از مشروطیت یا مخالفت با آن نوشته شده و میتوان گفت که انقلاب مشروطه از این جنبه با توجه به شرایط فکری، سطح سواد اجتماعی، بافت سیاسی و فرهنگی جامعه و از همه مهمتر وضعیت نامناسب صنعت چاپ در نوع خود بینظیر است.
اگر چه ممکن است این اشکال را وارد دانست که عالم بزرگی چون حاجآقا نورالله یا سایر متفکران مشروطه مشروعه مثل آخوند خراسانی، میرزای نائینی و دیگران، شناخت جامع و کاملی از ماهیت تفکر مدرن غرب نداشتند و به دلیل همین ناآشنایی ذات و ماهیت نظام مشروطه را که یک نظام غربی بود به درستی درک نکردند؛ اما نباید از انصاف دور بود که در آن شرایط جامعه ایران حتی کسانی که رسالت دفاع از مشروطه فرنگی و ترویج تفکر غربی را به عهده داشتند از مشروطه مورد نظرشان چیزی فراتر از آنچه مورد نقد و ارزیابی قرار گرفت ارائه ندادند."