خلاصه ماشینی:
"باید بدانیم که اصلا اصلاحگری یعنی چه و به چه کسی اصلاحگر میگویند؟ در چه موضعی قرار دارد و ضد آن چیست؟ فرهنگ شیعه یا فرهنگ غرب؟ نکتهای که جا دارد از نظر تاریخی به شما بگویم، این است که: یک سری واژههای جدید یکدفعه مد میشوند.
بنابراین دقت کنید بحث اصلاحگری وقتی در ترجمه غربی به ایران میرسد، در درجه اول میتواند از آن شاخههای رفورمیسم اوایل رنسانس سرچشمه بگیرد، دوم اینکه از همین نهضت پروتستانیسم که اصلاح مذهبی است ریشه بگیرد.
این خودش یک درس تاریخی برای ماست که اگر حرکت اصلاح درست باشد، جهت آن هم درست باشد، ولی کم کم افساد وارد آن شود و روح اسلامی از آن خارج شود، این سه خصلت در آن پیش میآید: سرکوب خواهد شد، مردم از اطراف آن پراکنده میشوند (چون به آن دل نمیدهند) و بعد هم حرکتهای دیگر را خراب میکند.
حالا ببینید این واژهها، واژه جامعه مدنی، واژه اصلاحگری، مدارا و همه این واژهها اگر ذیل این تمدن اسلامی قرار بگیرند کاملا پذیرفته شده هستند و ما را یک گام به طرح آینده نزدیک میکنند؛ ولی اگر ذیل تاریخ غربی قرار گیرند، همان چیزی میشود که در مشروطه شد، یعنی هویت ما را کنار گذاشت و فقط مفهوم جدید را گرفت، هیچ نقادی و اجتهاد و انتخابی هم نکرد.
پس خط اصلاحگری در ترسیم آینده این است، اگر ذیل تمدن اسلامی قرار بگیرد، رشد آتی جامعه ما را نشان میدهد و اگر در ذیل تاریخ غربی قرار بگیرد، هر آن چیزی که بعد از مشروطه پیش آمده میشود و جهت را به ضد خودش تبدیل میکند."