خلاصه ماشینی:
"بر این باید بیفزایم: آنچه افکار و آراء دکتر فردید و هماندیشان وی را در چشم من مهم، قابلتعقیب و باورپذیر ساخت، آن بود که حقیر در مطالعاتی که از اواخر دهة 1350 پیرامون تاریخ دو قرن اخیر ایران و چالش سیاسی ــ فرهنگی میان این کشور با غرب داشتم، به یک جریان فرهنگی ــ سیاسی برخورده بودم که پیشوایی و هدایت آن در اختیار کسانی چون میرزا ملکم خان، بالگونیک فتحعلی آخوندوف، میرزاآقاخان کرمانی و دیگران قرار داشت و این جریان، در عرصة سیاسی پیوندهای نهان و آشکاری با کانونهای استکباری غربی و انجمنهای ماسونی داشت و در عرصة فرهنگی نیز به شکلهای گوناگون، اصول فکری و احکام عملی اسلام ــ بهویژه تشیع ــ و سنتها و شعائر آن را نفی میکرد و تحت عناوین کشدار، متشابه و فریبندهای چون آزادی، تعقل، ترقی و ضدیت با استبداد، اباحیت و لامذهبی را ترویج میکرد.
مردم نوعا طالب انقلاب، به معنی گذشت از این ظلم و جور بودند ولی سیر تاریخ و حوالت تاریخی و تبلیغات چنان بود که آنچه بر مشروطه چیرگی پیدا کرد همان غربزدگی و نیستانگاری و طاغوتزدگی مضاعف و مکر لیل و نهارزدگی و فلکزدگی مضاعف بود، و منورالفکری با همه لوازم آن، و قبلازهمه قبلة یهودی.
روسیه و ژاپن و ممالک اسلامی مثلا، غربزدگی مضاعف جدید به سراغ و سروقت آنها میآید و بدینسان اسمی که مظهر آن بودند نسخ و نهان و توقیف و بازداشت میشود (انچه به یونانی و اپک époque به فرانسه مثلا) و همین است معنی اصلی موقف و موقت، و مواقف و مواقیت تاریخی که در صدر این مقال از آن یاد شد."