خلاصه ماشینی:
"تجربه شخصی هر فردی در این دو سال،چنین تصویری ترسیم میکند؛اما آیا صرفا تداعی تجربه بر صحنه ملاک موفقیت است؟چرا مخاطب بعد از دیدننوشتن در تاریکیشعف دارد و ذوقزده، تصویر دیده شده را خارقالعاده و منحصر به فرد میداند؟آیا یک تئاتر خوب دیده است یا صرفا بر آنچه باور نداشته بر سحنه ببیند،صحه میگذارد؟ این احتمال به واقعیت نزدیکتر است.
3. هر دو نمایش داعیه سیاسی بودن یا کار سیاسی کردن دارند و هر دو با انتخاب موضوع و پیشبرد داستانشان بر این امر تاکید میکنند؛حضرت والا با بودن در لایههای پیچیده و راس حکومت رضاخان ونوشتن در تاریکیبا انتخاب موضوعی سیاسی که در امروز رخداده است.
اما آیا هیچکدام به عنوان اثری سیاسی موفق بودهاند؟ پاسخ این سوال را مخاطب هر دو نمایش میتواند بدهد.
اما چرا نمایشی مثلیک دقیقه سکوتاز همین نویسنده و کارگردان که اتفاقا آن هم حال و هوای سیاسی دارد و اتفاقا نمایشنامه درستتر و بهتری است،نمیتواند مثل نوشتن در تاریکیمورد توجه عموم قرار بگیرد؟دلیل اصلی میتواند زمان اجرا و موضوع نمایش باشد،نه کیفیت اثر؛بههرحال موضوع انتخابات و حوادث پس از آن،تقریبا یک سال و نیم بعد و در دورهای که شرایط کاملا آرام نشده،روی صحنه رفته است.
حضرت والابه دور از این که نمایشی متوسط بود، اما به خاطر حال و هوای سیاسیاش میتوانست مثلنوشتن در تاریکیمخاطب انبوهی داشته باشد، اما چنین نشد،چون مستقیمگویی نداشت،چنین است که تنها به عنوان نمونهای از تئاترهای با حالچ و هوای سیاسی ثبت خواهد شد."