چکیده:
این مقاله پس از مرور تعاریف و دیدگاه های مختلف در باب نقطه ی آغازین «نظریه» به عنوان نقطه ی ثقل تولید و خلق دانش به «مسئله» می رسد. در آغاز، مسائل به شکل تدریجی مطرح می شوند و سپس مسائل متعدد تحت عنوان موضوع واحد، انسجام یافته و دانش را به وجود می آورند. این مهم با تمرکز بر جامعه شناسی جنسیت و جامعه شناسی خانواده جست وجوی مصداقی می شود و با تمرکز بر حوزه ی «مباحث بحث انگیز»، که به نوبه ی خود نقطه ی آغازین مسئله تلقی می شود، به طرح و بحث «سوالات راهبردی» در این دو شاخه علمی می پردازد. طرح مباحث بحث انگیز در قالب سوالات راهبردی در جای خود بصیرتی ویژه در درک چشم اندازها و افق های پیش رو را موجب می شود و جایگاهی برای کندوکاو و طرح مسائل جدیدتر علمی در حوزه ی مسائل زنان و خانواده را به وجود می آورد.
in this article at first we review about" theory" as if ،gravity center for knowledge and different definitions of it ، then ، we to problem.
Science is anything else "problems" and "subject "is secondary and subsidiary the problems introduce and discuss ، graduality ،and then ، various problems integrated as "unite subject" ، and brings knowledge .this matter search by centralization on social science and sociology ، specially ، gender sociology and family sociology ،theremove، we centralized on "debatable discussions". debatable discussions are initial point for problem and afford particular in sight for perception of over look or vision and creates a station for research and new problems.
خلاصه ماشینی:
"اشکال جایگزین خانواده هم به این قرار است: همخانگی یا زندگی مشترک بدون ازدواج 7 ، کمونها یا اجتماعات اشتراکی 8 و زوجهای همجنسباز 9 (گیدنز 1374: 42؛ ساروخانی1370: 525؛ (Lee & Newby 1995: 292; Nazroo 1999: 418; Ssabini,1995: 389 ;Allan & Crow,2001: 26; Lott,1993: 230; Cunningham & Antill, 1995) - nuclear/ extended Family - matriarchal/ patriarchal family - patrilocal/ matrilocal family - monogamy/polygamy family - single parent family - step family -cohabitation -communities -homosexual بدیهی است اسلام با همهی اشکال و عواملی که از نقش حیاتی و اجتماعی نهاد خانواده بکاهد یا به ثبات، دوام، پایداری و استحکام آن خدشه وارد کند مخالف است و هیچ کدام از اشکالی که به نحوی دربردارندهی بیبندوباری و بیثباتی باشد را نمیپذیرد؛ لذا همجنسگرایی، هماهنگی و ایجاد اجتماعات اشتراکی و نظایر آن جایگاهی در تفکر دینی اسلام ندارد و این سؤال مطرح میشود که پایداری و استحکام خانواده چیست، چگونه حاصل میشود و چه سازوکاری دارد؟ آیا فقط یک روش خاص دارد یا از روشهای متفاوت میتوان به استحکام و پیوندهای پایدار خانواده رسید؟ آیا میتوان از فلسفهی منسجم شدن و از مناسبات آن در خانواده و اصول حاکم بر آن در خانواده بحث به میان آورد؟ آیا میتوان دربارهی اشکال و مدلهای انسجام خانوادگی بحث کرد و نقش هر یک از این مدلها و الگوها را در افزایش یا کاهش ضریب استحکام خانواده برآورد؟ آیا با در دست داشتن فلسفه و مدل انسجام اجتماعی و بالطبع انسجام خانوادگی میتوان نقشهای اجزای خانواده، مثلا جایگاه زن در خانواده و جایگاه شوهر و فرزندان، را تحلیل کرد؟ نقش هر یک از اعضای خانواده در انسجام خانواده چیست؟ آیا میتوان به تعیین مواضع آنها در گروه خانواده پرداخت و سهم و جایگاه آنها را در تعیین انسجام خانواده و نوع انسجامآورندگی برای خانواده مشخص کرد؟ آیا میتوان از این مباحث به تحلیل مباحث مهم دیگری همچون مدیریت در خانواده رسید؟ آیا از دستاوردهای مباحث انسجام خانوادگی میتوان بهترین نحوهی مدیریت اجتماعی و نظام حمایت از خانواده را مشخص کرد؟ آیا در شرایط کنونی که مـدیریت دولتها حداکثـری است و همهی عرصـههای اجتماعی را تحت مدیریت واحد هماهنگی میکنند، نباید جایگاه مدیریت در خانواده و مدیریت بر خانواده را مشخص کرد؟ آیا نباید تکلیف ساختارهای اجتماعی را با خانواده مشخص کرد و بهترین ساختار اجتماعی را برای انسجام خانوادگی توضیح داد؟ آیا نباید تکلیف ساختارهای اجتماعی را با نظام موجود حمایت از خانواده روشن و ضعفها و کاستیها را نشان داد؟ راه حل ملی برای برونرفت از این وضعیت چیست؟ سؤالات اخیر پیوند نظریهپردازی در حوزهی انسجام را با مسائل اجتماعی خانواده روشن میکند و ضرورت آن را مینمایاند."