چکیده:
نویسنده،نظر به این که گزیدهای از فصل پایانی رمان تاریخی«سووشون»،اثر ارزندهی سیمین دانشور،بهصورت متن درس در کتاب ادبیات فارسی آمده،به تحلیل این رمان و بررسی شخصیتهای اصلی آن پرداخته و عناصر و نمادهای رمان را نیز تبیین کرده است. بخشهای ـاز این مقاله،به تناسب درس یاد شده از نظرتان میگذرد.
خلاصه ماشینی:
"«در شهر همین اخیرا چو افتاد بود که حاکم برای زهرچشم گرفتن از صنف نانوا میخواسته است یک شاطر را در تنور نانوایی بیندازد،چون هرکس نان آن نانوایی را خورده،از دلدرد مثل مار سرکوفته به پیچوتاب افتاده،مثل وبازدهه عق کرده، میگفتند نانش از بس تلخه قاطی داشته رنگ مرکب سیاه بوده اما باز به قول یوسف تقصیر نانواها چه بود؟آذوقهی شهر را از گندم تا پیاز قشون اجنبی خریده بود و حالا...
بهطوری کلی دیدی انتقادآمیز و خودنگر است که پیوسته از زبان یوسف بیان میشود و زری به عنوان زن یوسف نشان از توافق فکری با او این رمان اوضاع اجتماعی شیراز را در سالهای آغاز جنگ دوم جهانی نشان میدهد و در نشان دادن اوضاع اجتماعی موفق است و نمونههای این اوضاع نابهسامان،در جایجای این رمان بیان شده است دارد که مدام حاکم و وابستههایش،انگلیسیها و مزدورانشان را به باد انتقاد میگیرند.
کوتاه سخن این که در ورای عناصر و شاخصههای سبکی متن و بهطور کلی در رمان نگرش و بینش ادبی نهفته است که به موجب آن واقعیتها و رویدادها بهتدریج دارای چنان زمینهها و پیشنیازهایی میشوند که خود به نتایجی که منطق پیشرفت امر ایجاد میکند منتهی شود.
»(همان:614) در داستان سووشون خانهی یوسف نمادی از جامعهی ایرانی آن روزگار و یوسف نماد قشر روشنفکر کشور است که حاضر نمیشود تحت نفوذ و سیطرهی بیگانگان قرار بگیردو به هر شکل،حتی با نفروختن گندم به آنها،تا آخرین لحظهی زندگی خویش مبارزه میکند."