چکیده:
در این نوشتار فرضیه ارسطویی مکان از دیدگاه فیلسوفان مسلمان مورد بحث قرار گرفته است. ابتدا پیشینه اندیشه در باب مکان
بررسی، و پس از آن دلایل موافقان و مخالفان وجود مکان ارزیابی شده است. در ادامه ضمن برشمردن فرضیات مختلف درباره
حقیقت مکان، نظریه سطح حاوی ارسطو از وجهه نظر فیلسوفان مسلمان مورد نقد و بررسی قرار گرفته و نقصان آن در تبیین
مکانمندی تمام موجودات عالم جسمانی نشان داده شده است .
خلاصه ماشینی:
"درباره مکان سؤالاتی از دیرزمان مطرح بوده است، از قبیل اینکه: آیا مکان وجود دارد یا فقط آنچه را که ساخته و پرداخته ذهن ماست، مکان مینامیم؟ اگر مکان وجود دارد، ماهیت آن چیست؟ آیا جوهر است یا عرض؟ ماده است یا صورت؟ در چه مقولهای از مقولات میگنجد؟ این مقاله موضوع سخن را آراء فیلسوفان مسلمان، له یا علیه نظریه سطح حاوی که نظریه ارسطو در باب مکان است، قرار داده است.
همچنین اگر مکان عرض حال در متمکن باشد، با انتقال متمکن منتقل میگردد، در حالی که این طور نیست و برعکس انتقال در مکان صورت میگیرد (ابن سینا، طبیعیات، 1/111-112؛ فخررازی، المباحث المشرقیة، 1/338؛ صدرا، 4/39).
دو شیء در مکان واحد نمیگنجند؛ بلکه متحرکها به نحو تعاقب در مکان واحدی قرار میگیرند و مشارالیه واقع میشوند و گفته میشود که جسم اینجا است یا آنجا است و مقدار دارد (ابن سینا، طبیعیات، 1/115؛ فخررازی، المباحث المشرقیة، 1/111؛ صدرا، 4/39؛ شهرزوری، 339 ).
دیگر حکمای اسلامی نیز متأثر از ابن سینا بوده و دلیل وی را در نفی نظریه هیولی تقریر مینمایند الا اینکه فخررازی میافزاید مرکبات منسوب به هیولی هستند - مثلا گفته میشود درب چوبی - در حالی که به مکان منسوب نمیباشند ( فخررازی، المباحث المشرقیة، 1/333؛ صدرا، 4/42).
حکمای اسلامی در ابطال نظریه صورت به همان دلایل ابطال نظریه هیولی تمسک میجویند؛ یعنی به دلیل امکان انفکاک و مفارقت مکان از شیء و نیز اینکه حرکت در مکان است و به سوی مکان است، نتیجه میگیرند که مکان هویت صورت گونه نمیتواند داشته باشد (ابن سینا، طبیعیات، 1/118؛ فخررازی، همانجا؛ صدرا، 4/42)."