چکیده:
مقاله در سه بخش به روانشناسی بین فرهنگی و ارتباط آن با روانشناسی فرهنگی میپردازد.
در بخش اول، تعاریف، اهداف وارتباط روانشناسی بین فرهنگی با علوم دیگر مطرح میشود.
بخش دوم به روشهای تحقیق بین فرهنگی، مشکلات و تنگناهای آن اختصاص دارد و شرایطی
را بررسی میکند که میتوانند قابلیت اعتماد نتایج و مقایسهها را ازدیاد بخشند. بخش سوم ارتباط
میان روانشناسی بین فرهنگی با روانشناسی فرهنگی و حرکت از یکی به دیگری را بررسی
میکند.
خلاصه ماشینی:
"چگونه میتوان ابزاری را که در فرهنگی بر مبنای ویژگیها و جهانبینی خاص آن ساخته شده است، در فرهنگی دیگر بهکار برد و نتایجی قابل اعتماد از مقایسه آنها استخراج کرد؟ آیا ابزار اقتباس شده از فرهنگ مبدا حساسیت لازم برای بررسی پدیده مورد نظر در فرهنگ دوم را داراست؟ آیا به علت معنا و اهمیت تجربیات فرهنگی خاص فرهنگ دوم، پدیدههای مهم دیگری نیز میتوانند با پدیده مورد نظر همراه باشند ولی در محدوده سنجش ابزار اقتباس شده از فرهنگ مبدا قرار نگیرند؟ کول به علت احتمال این ناهمخوانیهای معنایی محدودیت فرهنگی ابزارهای مورد استفاده در پژوهشهای بین فرهنگی را مورد انتقاد قرار داده و معتقد است ضعف و مشکلات این ناهمخوانیها به ویژه وقتی زیان آور تلقی میشود که نتایج بهدست آمده با نتایج غربی مقایسه شود و برآن مبنا آزمودنیها مورد قضاوت قرار گیرند(کول، 1996).
کول که سابقهای طولانی در پژوهشهای مقایسهای روی قبایل افریقایی دارد، با تاکید نهادن بر جنبههای ضعیف پژوهشهای بین فرهنگی، یعنی محدودیتهای ناشی از روش تحقیق و نیر امکان وجود ابهام یا نااطمینانی در تفسیر نتایج و همچنین این تصور که تحقیق بین فرهنگی تا آنجا که فرد و فرهنگ را جدای از یکدیگر پنداشته و اثر یکی بر دیگری را میسنجد، نمیتواند از تاثیر علی فرهنگ تبیین درستی ارائه دهد، حرکت از بین فرهنگی به فرهنگی را ضرور میپندارد او معتقد است وقت آن رسیده تا روانشناسی فرهنگی به عنوان تنها روانشناسی آینده مورد توجه روانشناسان قرار گیرد.
(1992):"Cross- cultural psychology:Research and Application, Cambridge University Press,N-Y."