چکیده:
بررسی سند یک روایت مستلزم طی مراحل متعدد میباشد؛ که از آن جمله میتوان از تفکیک سند و متن از یکدیگر، بازسازی سند به کمک مشترکیابی، بررسی تحریفات و تصحیفات، انفصال و اتصال سند و… نام برد. یکی از مراحل پایانی بررسی سند، نظر به شرح حال راوی و بررسی توثیق و تضعیفاتی است که پیرامون او مطرح شده است. بخش عمدهای از این بخش را، بحث توثیقات به خود اختصاص میدهد که عبارت است از: توثیق خاص روات که بر یک شخص خاص دلالت دارد و توثیق عام روات که دلالت آن بر جمعی از روات است. این بحث نظر به اهتمام علما و فقها برای استخراج احکام فقهی از سخنان گهربار معصومین (علیهم السلام) جایگاه ویژهای یافته است و از دیرباز در پذیرش موارد آنها اختلاف نظرهایی وجود داشته است. طبعا این اختلاف نظرها در بحث توثیق عام روات به اوج خود میرسد. چرا که، با پذیرفتن هر مورد چه بسا جمع کثیری از روات توثیق شوند. در این مقاله بر آنیم تا با طرح نظریه توثیق عام مشایخ اجازه به بررسی مستند توثیق و اشکالات وارد بر آن بپردازیم، تا انشاءالله نتیجه روشنی پیش روی خوانندگان قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
2. بررسی مفهوم لغوی و اصطلاحی شیخ اجازه: شیخ، در لغت یعنی: کسی که پا به سن گذاشته و پیری بر او ظاهر شده است؛ ولی در اصطلاح علم درایه و رجال، منظور، کسی است که از او روایت أخذ میشود.
[9] شاهدی بر این مدعا، احمد بن محمد بن عیسی است که از حسن بن علی الوشاء برای کتابهای علاء بن رزین و ابان بن عثمان طلب اجازه کرد؛ در حالیکه، در مورد حسن بن علی الوشاء گفته شده که او صاحب کتاب بوده است.
در حالیکه، بررسیها حاکی از آن است که مستند توثیق، به کلام شهید ثانی (متوفای 966) منسوب است؛ یعنی، بحث مشایخ اجازه در زمان قدما به صورت قاعده مطرح نبوده است؛ لذا، اینکه در کتب فقهی و رجالی از آنها نامی برده نشده، دلیل بر رد این مسأله نیست.
از طرف دیگر، چنانچه از کلام برخی از متأخرین بر میآید، مسألة معتمد بودن شیخ اجازه برای متقدمین، مسألهای عادی و معمولی بوده و اینکه در کتب خود بر آن تأکید نکردهاند، دلیل بر روشن بودن این مسأله نزد آنها بوده است.
این اشکال به دو دلیل قابل مناقشه است: اولاً، میتوان ادعا کرد که این امر با سخن ما منافاتی ندارد؛ زیرا این امکان وجود دارد که حسن بن محمد بن یحیی نزد تلعکبری مورد وثوق بوده است و همین قدر برای ما کافی است؛ چرا که، اگر ثبوت وثاقت شیخ اجازه نزد راوی ر کافی بدانیم، تا وقتی دلیلی بر خلاف آن نداشته باشیم، میتوانیم به احادیث او اعتماد کرده و از او اخذ حدیث کنیم.