خلاصه ماشینی:
کافی است که آنچه را دکتر شفیع السید، آخرین تشکیک کننده که آخرین هم نخواهد بود، در این باب بیان کرده بخوانیم؛ زیرا ایشان میگوید: «… علاوه بر بلاغت سخن و استواری عبارت، که امام به آوردن آن شهرت یافته است، به هر حال، نسبت این نصوص و متون از لحاظ ترکیب لغوی و شکل بیانی آن به علی(علیه السلام) بعید به نظر نمی رسد».
یکی از سفطههای دکتر شوقی ضیف در کتاب خود با نام: تاریخ الأدب العربی، بخش: دوران اسلام، ص 128 این است که: «اعتراف شریف رضی به گردآوری نهج البلاغه دلیلی بر وضع و جعلاین کتاب توسط اوست!» من نمیدانم از چه موقع گردآوری کتاب جعل به حساب آمده است؟!
از تأمل در سخن ابن ابیالحدید پیرامون أسناد نهج البلاغه و نسبتش به علی (علیه السّلام) در مییابیم که او وقتی معتقد است که آنچه شرح میکند خطبههای امام علی (علیه السّلام) است، هرگز اغفال نگشته؛ آنچنان که دکتر طه حسین بنا بر نقل دکتر محمد وسوقی از او [طه حسین توصیف میکند (مجله هنگامیکه امام زبدی، یحیی بن حمزه علوی، درگذشته به سال (745 ه( شرح حال علی (علیه السلام) را بیان میدارد میگوید: «عظیمترین کلام علی [علیه السّلام] سخنانی است که در نهج البلاغه آمده است و نقل این کتاب از ایشان به تواتر ثابت شده است و همگی بر صحت آن اتفاق نظر دارند».
[25] نویسندة مصری معاصر، محمد عبدالغنی حسن گوید: «ما هرگز این سخن را دوباره نمیگوییم که نهج البلاغه کلام خود شریف رضی است و از امام علی (کرم الله وجهه) نمیباشد؛ زیرا، گفتن آن موجب میشود که خیرهسران یک بار دیگر بخندند.