چکیده:
<P>هیچ کتابی به اندازهء کتب مقدس و آسمانی مورد شرح و تفسیر واقع نشده است.در این میان،قرآن کریم دارای جایگاهی بیبدیل است.اطلاعات کتابشناسی،نگارش بیش از سه هزار تفسیر را در طول تاریخ اسلام گزارش میکند.تنوع و اختلاف تفاسیر،به خصوص در دورههای مختلف زمانی،حکایت از نیاز مستمر به تفسیر این کتاب آسمانی دارد.باتوجه به آنکه قرآن کریم خود را«مبین»و«بیان»معرفی کرده است این پرسش مطرح میشود که با این وصف چه چیزهایی نیاز به تفسیر قرآن کریم را دامن میزند. برخلاف برخی از اندیشمندان که نیاز به تفسیر قرآن را صرفا نیازی عرضی خواندهاند، قرآن هم از نظر ذاتی و هم از نظر عرضی،نیازمند تفسیر است.نیاز ذاتی به تفسیر برخاسته از ویژگیهای خود قرآن از حیث عدم تفصیل و تبیین جزئیات احکام،وجود آیات مشابه،ذو وجود بودن برخی از الفاظ از نظر معنا و ذو بطون بودن آیات است.بیان بودن قرآن با هیچیک از ویژگیهای قرآنکه نیاز به تفسیر را دامن میزند،منافاتی ندارد.</P>
خلاصه ماشینی:
"باید به این نکته نیز توجه داشت که در قرآن کریم،عالیترین معارف مربوط به ذات و صفات حق تعالی و نظام هستی به بشر عرضه شده است و این همه را خداوند با استفاده از کلمات رایج در زبان عرب برای مردم بیان کرده است،کلماتی که قبلا به صورت غالب در معانی حسی و مادی به کار میرفته است،ازاینرو بیان مراد خداوند از این واژهها و تقریب به ذهن کردن آنها احتیاج به شرح و تفسیر داد.
2-نیاز ذاتی به تفسیر،برخاسته از ویژگیهای خود قرآن است که مهمترین آنها عبارتند از: الف)عدم تفصیل و تبیین جزئیات احکام ب)وجود آیات متشابه ج)ذو وجوه بودن برخی از الفاظ از نظر معنا د)ذوبطون بودن آیات 3-نیاز عرضی به تفسیر عمدتا در چند عامل زیر خلاصه میشود: الف)فاصله گرفتن از عصر نزول و از یاد رفتن بسیاری از قرائن حالی و مقامی ب)تطور در معنای لغات و دور شدن معانی اصلی از اذهان ج)عدم آشنایی مردم با فنون ادبی و بلاغی د)پدیدار شدن پرسشها،شبهات و مسائل جدید 4-بیان بودن قرآن با هیچیک از ویژگیهای قرآنکه نیاز به تفسیر را دامن میزند، منافاتی ندارد زیرا چنین آیاتی،قرآن را به وصف کلی توصیف میکنند که به زبان عربی فصیح است و همهء آنچه را که بشر برای رسیدن به سعادت به آنها نیاز دارد،به زبانی فصیح و بلیغ و دور از هرگونه معماگویی و لغز بیان کرده است."