چکیده:
نوسلفیه یکی از جریانهای کلامی معاصر است که ضمن پذیرش کلیات سلفیگری،برخی از اصول و مبانی سلفیه را به نقد کشیده یا تعدیل کرده است.ابو الاعلی مودودی با نگاهی نو به مسائل دینی و مذهبی و با شکستن مرزهای باورهای جزمی سلفی و ارائه برداشتهای نو و متفاوت،برخی از باورهای سلفیه را به نقد کشیده و از بنیانگذاران جریان نوسلفیه به شمار میآید.وی«جاهلیت»را از دورهء پیش از بعثت به یک فرهنگ فرازمانی تعریف کرد و ویژگیهای آن را مطرح ساخت.مودودی با ارائهء الگوی «تئودمکراسی»و مطرح کردن نظریهء«جواز خروج بر حاکم ظالم»و همچنین با ارائهء تفسیری متعادل از تئوری«عدالت صحابه»،و نیز با به رسمیت شناختن«مذاهب اربعه و مذهب جعفری»و«وحدت اسلامی»،بنیادهای نظری این جریان را تبیین کرد.مقالهء حاضر در پی آن است تا مهمترین مبانی اندیشههای نوسلفی مودودی را با روش توصیفی- تحلیلی تبیین کند.
Neo-Salafism is one of the contemporary theological trends that has accepted the general principles of Salafism، while has criticized and modified some of its principles and fundamentals. Abula'laMaudoodi has criticized some of the beliefs of Salafism، by using a new approach towards religious matters، violating the boundaries of salafi dogmatic beliefs، and offering different and new understandings. He is considered as one of the founders of neo-salafism trend. He has defined "paganism" before the advent of Islam as an ultra-time culture، and discussed its features. He has explained the theoretical foundations of this trend by offering the " theo -democracy" model، by discussing the theory of " lawfulness of rising against cruel ruler"، by offering an equilibrant and fair explanation about the theory of " justice of the Companions of the Prophet"، and by recognizing officially " four legal schools and Ja'fari (Twelver) legal school" and " Islamic Unity". The present paper tries to explain the most important fundamentals of Maudoodi's neo-salafi thoughts، using an analytical-documentary approach and analytical- descriptive method.
خلاصه ماشینی:
"52 به نظر مودودی از آیات کلام الله معلوم میشود مشرکان و پرستندگان خدایان متعدد که با پیامبران مخالف و دشمن بودند،روی هم رفته وجود خداوند را انکار نمیکردند؛بلکه همگی این نکته را قبول داشتند که خدایی وجود دارد که خالق آسمانها و زمین و همه چیز است؛اما آنها در مرحله توحید ربوبی و عبادی با انبیا اختلاف داشتند؛62ازاینرو در باور ابو الاعلی مدار تبلیغ پیامبران و محور درگیری آنان با دشمنان،«توحید در ذات»یا «توحید در خالقیت»نبوده؛بلکه نقطهء ثقل تبلیغات انبیای الهی حول محور«توحید ربوبی» بوده است.
سپس فرقهای آشکار آن دو در مبادی،اسلوب و مقاصد را مینگرند؛با این حال مشاهده میکنند که مسلمانان از نظام سیاسی ملوکیت هم مانند خلافت راشده،اطاعت و پیروی میکنند؛ ازاینرو این پرسش برایشان مطرح میشود که چرا مسلمانان این گونه رفتار کردهاند؟!38به همین سبب ایشان به مسئلهء پیروی نکردن از نظام سیاسی پادشاهی در قالب بررسی اندیشهء سیاسی و فقهی ابو حنیفه و ابو یوسف پرداخته و از آنجا به مسئلهء جواز قیام علیه حکومت باطل در جامعهء اسلامی را مطرح کرده و بر خلاف اکثریت اهل سنت،بر جواز خروج علیه حاکم ظالم تأکید ورزیده است.
801 مودودی در برابر ایرادهایی که از سوی مخالفان ایشان بر این نظریه وارد شده،در مقام پاسخگویی برآمده و بیان کرده است:اگر کسی استدلال کند که زن فقط در امور خانه تابع مرد است-نه در خارج از خانه-پاسخ روشن است:قرآن سرپرستی مردان بر زنان را مقید به خانه نکرده است و معقول نیست زنانی که سرپرست خانهء خویش نیستند، سرپرست مجموعهای از میلیونها خانه باشند!901همچنین در پاسخ مخالفانی که به عمل عایشه در جنگ جمل استناد میکردند،پاسخ داد: هنگامی که در مسئلهای راهنمایی خدا و پیامبر صلی الله علیه و اله روشن است،هیچگاه جایز نیست به عمل شخصی یکی از صحابه که در جهت خلاف راهنمایی خدا و رسول رفته است، استدلال نمود..."