چکیده:
یکی از گرایشهای هزارهء سوم،ظهور فرا نو گرایی وزیر سؤال رفتن کل گرایی و نگرشهای مطلق گرایانه است.بشر فرا نو گرا میداند که همه چیز حتی اندیشههای شخصی خود را نیز باید با نظر نقد مورد مطالعه قرار دهد و با به رسمیت شناختن تنوعات و تکثرات،اندیشههای تربیتی را در بستری تکثرا گرا(پلور الیستی)قرار دهد.در فرهنگ کثرت گرا خرده فرهنگها، اقلیتها و اشخاص جایگاه خاصی پیدا میکنند و دانش آموزان طوری تربیت میشوند که میتوانند نقش یک شهر وند بینالمللی را ایفا نمایند،نگرشهای متنوع را هضم نمایند و ظرفیت خود را در مقابل اندیشههای دیگران افزایش دهند و به صورت یک شهروند جهانی درآیند. برای بازی در نقش یک شهروند جهانی،افزایش بهینهء تعاملات و مشارکتها و به کاربردن روش یاد گیری مشارکتی امری لازم و ضروری به نظر میرسد.در این نوع یاد گیری انواع تعاملات و مشارکتها آزموده میشود،شرایط مساعد برای تحقق جامعهپذیری فراگیران مهیا میشود و فرد علاوه بر کسب مهارتهای اجتماعی،رشد میکند و موفقیتهایی در ابعاد گوناگون به دست میآورد.پژوهشگران در این مقاله در پی آن هستند که با شیوهای تحلیلی،به بحث دربارهء روش یاد گیری مشارکتی بپردازند و چشم اندازهای این روش را در جامعه پذیری،تعاملات مثبت و یاد گیری سازنده نشان دهند.اگر چه نوع افراطی این نظریه مسائل و مشکلاتی را به دنبال دارد که قابل نقد است.
خلاصه ماشینی:
"یاد گیری مشارکتی شیوهای است که امکان یاد گیری دانش آموزان را در مواردی مانند:امکان تبادل اطلاعات بیشتر و بهتر،ترغیب به یاد گیری بیشتر و مؤثرتر،افزایش مهارتهای گروهی برای زندگی،فراهم سازی و ارائهء باز خوردهای تکوینی و رشد دهنده، افزایش نقش مثبت فرا گیران در کمک به یاد گیری خود و همتایان،و امکان تعاملات مثبت بین اعضای گروههای فرهنگی،اجتماعی و اقتصادی مختلف افزایش میدهد و آن را تسهیل و تقویت میکند(میلیس،1996).
معمولا افراد در مسائل اجتماعی اهداف خود را به سه طریق تنظیم و دنبال مینمایند: همکاری به صورت مشارکتی برای اجرای اهداف مشترک:به نظر میرسد این روش برای دست یافتن به اهداف بهترین روش است،زیرا وقتی که موقعیتی به صورت مشارکتی ساخته میشود،افراد به طور مثبت به هم وابسته میشوند و به این مسأله میرسند که آنها در صورتی میتوانند به اهدافشان نایل شوند که دیگران هم به اهدافشان برسند و دست یافتن دیگران نه تنها مانعی برای دستیابی فرد به اهدافش نیست،بلکه برای او مفید نیز هست.
در مدلهای سنتی در یاد گیری گروهی از دانشآ موزان خواسته میشد که عبارت را توصیف و سهم خود را در کمک به طرحها مشخص کنند،در صورتی که یک متغیر کلیدی که همکاری و مشارکت بیشتری را در گروه فراهم میکند درک مسؤولیت فردی برای کمک به اجرای اهداف گروه است.
این روش برای بهره گیری از گروهبندی مؤثر و بهینهء فرا گیران،شرایطی را برای رشد بهتر و اثربخش آنان فراهم میکند که از در کنار هم قرار گرفتن بچهها زمینه را برای تعامل تقویت کننده و وابستگی مثبت مهیا میسازد و از این طریق علاوه بر رشد علمی،شخصیتی،تلاش مضاعف و ایجاد سلامت روان،روحیه و وفاق اجتماعی را افزایش میدهد."